رفتن به نوشته‌ها

خاک کارخانه: خاطرة جمعی و روایتگری زنانه

«کارخونه اگه بود، به بچه‌ها و نوه‌هام می‌گفتم من خاک این کارخونه رو خوردم»

کتاب «خاک کارخانه: پارچه‌های ناتمام چیت‌سازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران»، با عکاسی و پژوهش شیوا خادمی، سال ۱۴۰۲ از سوی نشر اطراف منتشر شد. مؤلف در پی درک فضای کارخانة چیت‌سازی بهشهر در دهه‌های گذشته، به سراغ همکاران مادربزرگش رفته که در دهة ۱۳۲۰ در این کارخانه کار می‌کردند. حاصل گفت‌وگوی او با کارگران و عکاسی از نمادهای کارخانه، ضمن فراهم آوردن موجبات برگزاری نمایشگاه‌های هنری، کتاب خاک کارخانه را روانة بازار نشر کرد. این کتاب علاوه‌بر یادداشت پژوهشگر که به روشنی مسیر پنج سالة به انجام رساندن این تحقیق را نمایان می‌سازد، مصاحبه با ۱۷ نفر از شاغلان کارخانه را شامل می‌شود. مصاحبه‌شوندگان با طیف متنوعی از مشاغل، از بافنده و ریسنده گرفته، تا معلم اکابر، متصدی آمار، آشپز، مدیر امور مالی و چله‌دَوان، خاطرات و تجربیات حضور در کارخانه را بازگو کرده‌اند.

خادمی با گردآوری این مجموعه، اثری چندلایه خلق کرده است که هم خاطرات جمعی منابع انسانی خُرد و خاموش جامعه را منعکس می‌کند، و هم بخش‌های نانوشتة تاریخ کار و کارگری را به شکلی گویا به تصویر می‌کشد و چه‌بسا می‌تواند دستمایة ساخت چندین فیلم سینمایی باشد. نقطة قوت این کتاب،‌ در کنار هم آوردن روایت‌های زنان و مردان از فضای کار و مناسبات اجتماعی مردم است. بدین‌شکل صورت‌بندی جدیدی از مسائل زنان به‌دست می‌آید و تاریخ‌نگاری زنان در بستر موضوعات و رویدادهای اجتماعی شکل می‌‌گیرد. نثر روان و دلنشین مؤلف با بازنمایی سازه‌های صنعتی کارخانه در محیط سرسبز شمال، در کنار عکس‌های هنری او، مستندنگاریِ کم‌نظیری را پدید آورده است. بی‌تردید مطالعة این اثر چراغِ راه علاقه‌مندان پژوهش‌های میدانی در حوزة‌ صنعت و کسب‌وکار خواهد بود.

منتشر شده در معرفی کتاب