نهم تیر یادآور روزی است که منوچهر مرتضوی؛ ادیب، حافظشناس و استاد زبان و ادبیات فارسی روی در نقابِ خاک کشید. او در محضر نسل اول استادان ادب فارسی و بزرگانی همچون بدیعالزمان فروزانفر، ملکالشعرای بهار، ابراهیم پورداود و محمدتقی مدرس رضوی پرورش یافت و با دفاع از رسالة دکتری با موضوع «اوضاع ادبی آذربایجان در عصر ایلخانان»، با راهنمایی فروزانفر و کسب عنوان دانشجوی ممتاز و دریافت مدال درجه یک فرهنگ، به درجة دکتری زبان و ادبیات فارسی نائل آمد. مرتضوی از سال ۱۳۳۷ تدریس در دانشکدة ادبیات دانشگاه تبریز را آغاز کرد و سالها ریاست این دانشکده را عهدهدار و مدتی نیز رئیس دانشگاه بود.
زندهیاد مرتضوی در طول حیات پُربرکت خویش، شاگردان بسیاری تربیت کرد که شماری از آنها به جرگة استادان و پژوهشگران ادب فارسی پیوستند که از آن جمله میتوان به شخصیتهایی همانند ژاله آموزگار، حسن انوری، حسن احمدیگیوی، توفیق هاشمپور سبحانی، معصومه معدنکن و … اشاره کرد. خصایص اخلاقی و فضایل علمی و اجتماعی مرتضوی به بیان افرادی که سعادت حضور در کلاسهایش را داشتند، هم در کتابهای سایة سروِ سهی و ارمغان منوچهر مرتضوی که به یاد او تهیه شده، و هم در زندگینامههای خودنوشت و کتابها و مقالههای مبتنی بر خاطرات تربیتیافتگان مکتبش، و هم در مصاحبه با دوستدارانش جلوهای تام و تمام یافته است. با تعمق در این نوشتارها میتوان به تصویر روشنی از جنبههای مختلف شخصیت این فرزانة فروتن دست یافت که بیتردید برای اهل فرهنگ و استادان دانشگاه درسآموز و مفید خواهد بود. در ذیل به برخی از این فضایل اشاره میشود:
- حضور مرتضوی در دانشکدة ادبیات دانشگاه تبریز، حیات و سرزندگیِ خاصی برای این دانشگاه به ارمغان آورده بود. او گرم و گیرا سخن میگفت و فصاحت و بلاغت در کلامش بههم میآمیخت و شنوندگان را مجذوب میکرد. عشق به معلمی در وجودش نهادینه شده بود و چنان با اشتیاق تدریس میکرد که شاگردان را به وجد میآورد. تأکید بر جنبههای ذوقی و هنری رشتة ادبیات از جمله ویژگیهای کلاسهای او بود و بهگونهای تدریس میکرد که برای شاگردان متوسط و ضعیف هم کوچکترین اشکالی باقی نمیماند.
- کلاسهای مرتضوی خطابهای تمامعیار بود. او در سخنسنجی و سخندانی یگانه و در بیان، کمنظیر بود. او با دریایی از دانش و معلومات تدریس میکرد و مشتاقان ادب فارسی را سیراب میکرد و بر محبوبیت این رشته در میان جوانان میافزود. تسلط و اشراف مرتضوی به فرهنگ و ادب فارسی درخششی ویژه به فعالیتهای آموزشی او بخشیده بود.
- زندهیاد مرتضوی همواره به نیکی از استادانش یاد میکرد و خود را مدیون تکتک آنان میدانست؛ مدرسانی که حکیم بودند و با احاطه بر لغت، ادبیات، صرف، نحو، منطق و مانند اینها در زمرة اهل علم و معرفت درآمده بودند. او کوشش کرد تا روشهای استادان سلف را در کلاسهایش بهکار گیرد تا دانشآموختگان ادب فارسی، افرادی علاقهمند و با درایت و کفایت باشند و در ترویج رویههای صحیح آموزش در این رشته بکوشند.
- در کنار فضل مرتضوی، آنچه او را ممتاز میکرد، راستی، صداقت و جوانمردی در کردار و رفتارش بود. تقوای درونی و وارستگیاش زبانزد خاص و عام بود. او به آموزش و پرورش توأمان اهمیت میداد و برای پرورش نسلی انسانساز اهمیت شایانی قائل بود. مرتضوی دستگیر و مشوق دانشجویان و پژوهشگران بود و اگر اندک مایهای از استعداد و علاقه در کسی میدید، زمینة رشد او را فراهم میکرد.
- آثار و پژوهشهای مرتضوی همچنان در زمرة آثار قابل استناد قلمداد میشود و گذشت زمان گرد کهنگی بر آن ننشانده است. کتابهای مکتب حافظ، فردوسی و شاهنامه و مسائل عصر ایلخانان که با پشتوانة علمی او در این حوزهها تألیف شده،گویای فضیلت علمی و نمایانگر دیدگاههای عالمانة اوست.
- زبان استوار شعری مرتضوی در منظومة چراغ نیممرده، یکی از ابعاد کمتر شناختهشدة شخصیت او را آشکار میسازد. قصایدش که حاصل خاطرات، تجربیات، تخیّلات و نگرشهای اوست، دربرگیرندة مضامین تاریخی، فرهنگی و اساطیری ایران است. مرثیه «شهریارا بگشا پنجره» در بیان مقام شهریار، یکی از اشعار دلنشین اوست.
- مدیریت مدبرانة مرتضوی در دانشکدة ادبیات دانشگاه تبریز، موجبات ارتباط این دانشگاه را با بسیاری از مراکز علمی دنیا فراهم آورد و باعث شناخت نشریة این دانشکده از سوی استادان و اندیشمندان داخل کشور و ایرانشناسان شد. او با بسیاری از شرقشناسان جهان ارتباط علمی داشت و به یُمن تلاشهایش امکان حضور و سخنرانی آنها در دانشگاه تبریز میسّر شد.
- حفظ یکپارچگی ایران دغدغة زندگیاش بود و هر آنچه آن را خدشهدار میکرد، موجب ملال و اندوهش میشد. او با بنیانگذاری مؤسسه تاریخ و فرهنگ ایران بهعنوان یکی از مؤسسات زیرمجموعة دانشگاه تبریز، در مقابله با جریانهای انحرافی قومیتگرا نقشی تعیینکننده داشت. مرتضوی با تأسیس این مؤسسه و اهتمام بهمنظور تهیه و انتشار آثاری گرانسنگ، برای حفظ و احیای فرهنگ، تاریخ و تمدن ایران تلاش کرد و دلبستگیهای عرفانی و میهنی خویش را عیان ساخت.