رفتن به نوشته‌ها

برچسب: ویراستاری

ویرایش و تدوین در تاریخ شفاهی (۸)

هدف از ویرایش در تاریخ شفاهی حفاظت از محتوا و روان کردن متن مصاحبه و همخوانی با قواعد زبانی به‌منظور انتشار و اطلاع‌رسانی است. به عبارتی روش‌هایی اتخاذ می‌شود تا داده‌های برآمده از مصاحبه از نارسایی‌ها و خطاهای علمی و واژگانی و دستوری پیراسته شود. متخصصان تاریخ شفاهی نظرات متفاوتی در مورد زمان آغاز ویراستاری در این حوزه دارند.

  • گروهی معتقدند که ویراستاری در تاریخ شفاهی از زمان ارائه طرح پژوهشی شروع می‌شود. در واقع به دلیل اینکه موضوعِ طرح از صافی ذهن ارائه‌دهنده می‌گذرد، از همان ابتدا ویراسته ا‌ست. اینکه طرح موضوع‌محور باشد یا شخص‌محور و اینکه چه معیارهایی برای انتخاب موضوع در نظر گرفته شود و روی کدام نکات بیشتر تأکید شود، همه و همه به نوعی مربوط به حیطة ویراستاری است؛ البته ویراستاری از نوع فرامتنی چون هنوز داده‌ها گردآوری و به متن تبدیل نشده‌اند.
  • گروه دوم زمان آغاز ویراستاری را همزمان با شروع مصاحبه می‌دانند. به عقیدة این دسته، مصاحبه‌گر با تهیة پرسش‌های اولیه پیش‌از مصاحبه و طرح سؤالات ثانویه در جلسة مصاحبه و همچنین با مدیریت و هدایت جریان مصاحبه، مرتب در حال ویرایش داده‌هاست. حتی ویرایش رفتاری را هم به آن اضافه می‌کنند چون مصاحبه‌گر با نحوة رفتار و گفتار و زبان بدن به حوزة ویراستاری وارد می‌شود.
  • دستة سوم شروع ویرایش را از وقتی می‌دانند که مصاحبه‌گر در حال یادداشت‌برداری است، چه یادداشت‌برداری در حین مصاحبه و چه بعد از آن به‌منظور آمادگیِ جلسات بعدی مصاحبه. به عقیدة این گروه، مصاحبه‌گر با تهیة این یادداشت‌ها به مصاحبه جهت می‌دهد و نگاه خاص خودش را دنبال می‌کند که در حیطة ویراستاری است.
  •  دستة چهارم که تعداد آنها از سه گروه قبلی بیشتر است، ویراستاری عینی را همزمان با پیاده‌سازی در نظر می‌گیرند. در واقع بر این باورند که از وقتی پیاده‌ساز خطاها و نادرستی‌های املایی یا تایپی متن را اصلاح می‌کند، ویراستاری عینی در تاریخ شفاهی آغاز می‌شود و همین‌طور ادامه می‌یابد تا مصاحبه به دست تایپیست و نسخه‌خوان و بازشنوا برسد و آخر سر هم که زمان تدوین، ویرایش نهایی روی متن اعمال می‌شود.
نظرات بسته شده است

یازدهم بهمن، زادروز احمد سمیعی گیلانی و روز ویراستار

احمد سمیعی گیلانی (۱۲۹۹- ۱۴۰۲) ادیب، نویسنده، مترجم، ویراستار و زبان‌شناس بیش از شش دهه از عمر گران‌بهای خویش را به خدمتِ بی‌وقفه در پیشبرد زبان و ادبیات فارسی و فرهنگی ایرانی گذرانده بود. کارنامة پُرمایه‌اش مبیّن فعالیت‌های مستمر ادبی- فرهنگی اوست؛ از تدریس در دانشگاه و سردبیری مجلات گرفته، تا ترجمه و تألیف و ویرایش کتاب و مقاله و تأسیس گروه ادب معاصر در فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

از میان بزرگانی که پیشگام ویرایش نوین در ایران بودند، نام استادانی همچون سیروس پرهام، اسماعیل سعادت، ابوالحسن نجفی، منوچهر انور، کریم امامی، میرشمس‌الدین ادیب سلطانی و احمد سمیعی می‌درخشد. اما نام هیچ‌یک از این بزرگان هم‌سنگ استاد سمیعی با ویرایش گره نخورده است؛ هم از نظر طول دوران ویراستاری و هم از نظر حجم آثار ویراستة ایشان. مجموعة کتاب‌های ترجمه و تألیف و ویراستة او به اندازة یک کتابخانه است.

استاد سمیعی به پرورش ویراستاران و نوخامگان اعتقادی راستین داشت و تعداد ویراستارانی که در مکتب او مشق ویرایش کردند و مستقیم یا غیرمستقیم شاگردش بودند، از شمار خارج است. او خود نیز آراسته بود به صفاتی که درخور شایسته‌ترین ویراستاران است، صفاتی چون تعهد به کار، نکته‌سنجی، دقت نظر، نگاه انتقادی، نظم و متانت. این ویژگی‌ها و خدمات ارزنده‌اش به جهان نشر، انجمن صنفی ویراستاران را برآن داشت تا سال ۱۳۹۹، مقارن با صدسالگی استاد سمیعی، پیشنهاد نام‌گذاری زادروز او را با عنوان روز ویراستار مطرح نمایند تا هم از میراث او در حوزه نگارش و ویرایش تقدیر شود و هم بر تلاش ویراستاران ارج نهاده شود.

زنده‌یاد سمیعی ارزشمندترین خدمت خود به جامعه علمی و فرهنگی ایران را ویرایش آثار می‌دانست چون هم برای آن فراوان مایه می‌گذاشت و هم بسیار از آن می‌آموخت. به باور او ویراستاری فنی است که معلومات، تجربه، ممارست، استعداد و شمّ انتقادی از ملزومات آن است. از یک منظر تلقی او از ویراستار فردی است که نویسنده‌پرور است و باید جمیع جوانب متن را بسنجد و ارزش‌های آن را فارغ از خطاها و لغزش‌های زبانی دریابد و متن را متناسب با بافت زبانی، تاریخی و علمی تصحیح کند. از منظر دیگر ویراستار را در جایگاه یک معلم می‌نشاند، با این تفاوت که به‌جای تعلیم به تصحیح می‌پردازد و از حاصل کار او، نه یک کلاس سی چهل نفره، بلکه دو تا سه هزار نفر (به اندازه شمارگان چاپ اثر و خوانندگان آن) بهره می‌جویند.

بی‌تردید اگر سایة دبیران، مترسلان و ویراستارانِ دانشوری چون احمد سمیعی نبود، اقلیم زبان فارسی به‌عنوان مهم‌ترین مؤلفة هویت ملی ایرانیان چنین زیبا و دلپذیر نمی‌شد. یادش مانا و سبز باد.

نظرات بسته شده است

خاموشی گوهرنشان ادب، استاد احمد سمیعی گیلانی

استاد احمد سمیعی گیلانی، نویسنده، مترجم، ویراستار، زبان‌شناس و عضو پیوستة فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در نخستین روزهای سال نو دیده از دنیا فرو بست و راهی سفری ابدی شد. او بیش از شش‌ دهه از عمر پُربرکت خویش را در راه تعالی زبان و ادبیات و فرهنگ ایرانی گذراند. کارنامة استاد مبیّن فعالیت‌های مستمر ادبی- فرهنگی اوست؛ از تدریس در دانشگاه و ویرایش و سردبیری مجلّات گرفته، تا ترجمه و تألیف مقالات و تأسیس گروه ادب معاصر در فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

در کنار فضل استاد سمیعی، آنچه او را متمایز می‌کرد، منشِ والای او و انگیزه‌ای بود که برای برکشیدنِ نوقلمان به خرج می‌داد. چهرة این الگوی شایستة تحقیق آکنده بود از آنچه می‌دانست، اما کمتر به زبان می‌آورد و خالی از هر شائبه‌ای که بتوان نامی از غرور و خودنمایی بر آن نهاد. او فرهیخته‌ای فروتن و سخت‌کوش بود که بی هیچ توقعی کوششی مستمر داشت.

از میان بزرگانی که پیشگامِ ویرایش نوین در ایران بودند، نام استادانی همچون ابوالحسن نجفی، میر شمس‌الدین ادیب سلطانی، سیروس پرهام، اسماعیل سعادت، منوچهر انور، کریم امامی، نجف دریابندری و احمد سمیعی می‌درخشد. اما نام هیچ‌کس هم‌سنگِ استاد سمیعی با ویرایش گره نخورده است؛ هم از منظر طول دوران ویراستاری و هم از منظر حجم آثار ویراستة ایشان. تعداد ویراستارانی که در مکتب استاد مشقِ ویرایش کردند و مستقیم یا غیرمستقیم شاگردش بودند، از شمار خارج است.

استاد سمیعی که به تازگی بالاترین درجة نشان نخلِ آکادمیک وزارت آموزش عالی فرانسه را دریافت کرده بود، مترجمی فصیح و دقیق بود. او که به ادبیات قرن هجدهم و نوزدهم فرانسه علاقه‌مند بود، ادوار ادبی این دوره را با صلابت پیموده بود و ترجمة آثاری از روسو، ساندرو، فلوبِر و مونتنی را به جامعة علمی عرضه کرده بود و بدین‌سان سهمی سترگ در شناساندن شاهکارهای ادبیات جهان به فارسی‌زبانان داشت. اهتمام استاد به چاپ و نشر مجلدات «فرهنگ آثار» و ترجمة بخش زیادی از مقالات این کتاب مرجع نیز در زمرة آثار ماندگار این ادیب فرزانه جای دارد.

استاد سمیعی بر این باور بود که فنّ ترجمه نیاز به استعدادِ فراگیری و معلومات دارد. او رعایت اصل ساده‌نویسی را مقدم بر همة اصول می‌دانست و معتقد بود که مترجم نه‌تنها به زبان مبدأ و مقصد بلکه باید تا حد زیادی با فرهنگ آن دو زبان آشنا باشد تا از خلال ترجمه با بن‌مایه‌های فرهنگی اثر انس و الفت گیرد. در ضمن تسلّط مترجم بر روح زبان‌ها را از ملزومات ترجمه می‌دانست. به عبارتی بر این نکته تأکید داشت که واقعیت‌ها در هر زبانی به شکلی خاص بیان می‌شوند و اگر روح زبان درک نشود، نمی‌توان میان اجزای تقطیع‌ها تناظر یک‌به‌یک برقرار کرد و متن دچار خطاهای فاحش می‌شود.

اکنون، حاصلِ عمر گوهرنشان ادب روزگار ما، شاکله‌ای از فرهنگ و عصاره‌ای از اخلاق، صبوری و پشتکار است. امید آنکه آیندگان میراث گران‌قدر استاد سمیعی را درست بشناسند و ارج نهند، و در تداوم آن بکوشند.

نظرات بسته شده است