رفتن به نوشته‌ها

برچسب: زبان و ادبیات فارسی

سی‌ویکم شهریور، سالروز وفات دکتر حسین خطیبی

حسین خطیبی نوری (۱۲۹۵- ۱۳۸۰)، ادیب، استاد دانشگاه، نمایندة مجلس شورای ملی و مدیرعامل جمعیت شیروخورشید سرخ ایران بود. او از منظر علمی در زمرة‌ نخستین دانشجویان دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود که از محضر بزرگانی همچون ملک‌الشعرای بهار و بدیع‌الزمان فروزانفر بهره برد و خود نیز شاگردان بسیاری تربیت کرد. در کنار فعالیت‌های دانشگاهی، مشاغل دیگری را عهده‌دار شد. چندی ریاست کتابخانة دانشکدة حقوق با او بود، بعد مدیریت روزنامة رسمی کشور را پذیرفت و نیز مقدمات چاپ و نشر لغت‌نامة دهخدا را فراهم آورد.

بُعد اجتماعی حیات دکتر خطیبی با بیش از سه دهه مدیریت و همکاری افتخاری با جمعیت شیروخورشید سرخ گره خورده بود. حُسن مدیریت او به‌گونه‌ای جمعیت را شکوفا کرد که ادارة‌ اکثر مراکز درمانی وزارت بهداری به این جمعیت واگذار شد. زندگی سیاسی‌اش نیز از زمانی آغاز شد که به‌دلیل خدماتش در بازسازی شهر لار پس‌از زلزله، به‌عنوان وکیل مردم این شهر به مجلس شورای ملی راه یافت.

خصایص اخلاقی و انسانی دکتر خطیبی درخششی خاص به جنبه‌های مختلف حیات علمی و اجتماعی و سیاسی او بخشیده بود. فارغ از میراث ارزشمند این ادیب فرزانه در حوزة نظم و نثر فارسی و فرهنگ ایرانی، «تدبیر ماندگار» او در راستای ارتقای عملکرد جمعیت شیروخورشید سرخ، نام او را بر بلندای تاریخ ایران‌زمین ثبت کرد.

نظرات بسته شده است

منوچهر مرتضوی در قابِ خاطرات شاگردان

نهم تیر یادآور روزی است که منوچهر مرتضوی؛ ادیب، حافظ‌شناس و استاد زبان و ادبیات فارسی روی در نقابِ خاک کشید. او در محضر نسل اول استادان ادب فارسی و بزرگانی همچون بدیع‌الزمان فروزانفر، ملک‌الشعرای بهار، ابراهیم پورداود و محمدتقی مدرس رضوی پرورش یافت و با دفاع از رسالة دکتری با موضوع «اوضاع ادبی آذربایجان در عصر ایلخانان»، با راهنمایی فروزانفر و کسب عنوان دانشجوی ممتاز و دریافت مدال درجه یک فرهنگ، به درجة دکتری زبان و ادبیات فارسی نائل آمد. مرتضوی از سال ۱۳۳۷ تدریس در دانشکدة ادبیات دانشگاه تبریز را آغاز کرد و سال‌ها ریاست این دانشکده را عهده‌دار و مدتی نیز رئیس دانشگاه بود.

زنده‌یاد مرتضوی در طول حیات پُربرکت خویش، شاگردان بسیاری تربیت کرد که شماری از آنها به جرگة استادان و پژوهشگران ادب فارسی پیوستند که از آن جمله می‌توان به شخصیت‌هایی همانند ژاله آموزگار،‌ حسن انوری، حسن احمدی‌گیوی، توفیق هاشم‌پور سبحانی، معصومه معدن‌کن و … اشاره کرد. خصایص اخلاقی و فضایل علمی و اجتماعی مرتضوی به بیان افرادی که سعادت حضور در کلاس‌هایش را داشتند، هم در کتاب‌های سایة سروِ سهی و ارمغان منوچهر مرتضوی که به یاد او تهیه شده، و هم در زندگینامه‌های خودنوشت و کتاب‌ها و مقاله‌های مبتنی بر خاطرات تربیت‌یافتگان مکتبش، و هم در مصاحبه با دوستدارانش جلوه‌ای تام و تمام یافته است. با تعمق در این نوشتارها می‌توان به تصویر روشنی از جنبه‌های مختلف شخصیت این فرزانة فروتن دست یافت که بی‌تردید برای اهل فرهنگ و استادان دانشگاه درس‌آموز و مفید خواهد بود. در ذیل به برخی از این فضایل اشاره می‌شود:

  • حضور مرتضوی در دانشکدة ادبیات دانشگاه تبریز، حیات و سرزندگیِ خاصی برای این دانشگاه به ارمغان آورده بود. او گرم و گیرا سخن می‌گفت و فصاحت و بلاغت در کلامش به‌هم می‌آمیخت و شنوندگان را مجذوب می‌کرد. عشق به معلمی در وجودش نهادینه شده بود و چنان با اشتیاق تدریس می‌کرد که شاگردان را به وجد می‌آورد. تأکید بر جنبه‌های ذوقی و هنری رشتة ادبیات از جمله ویژگی‌های کلاس‌های او بود و به‌گونه‌ای تدریس می‌کرد که برای شاگردان متوسط و ضعیف هم کوچک‌ترین اشکالی باقی نمی‌ماند.
  • کلاس‌های مرتضوی خطابه‌ای تمام‌عیار بود. او در سخن‌سنجی و سخن‌دانی یگانه و در بیان، کم‌نظیر بود. او با دریایی از دانش و معلومات تدریس می‌کرد و مشتاقان ادب فارسی را سیراب می‌کرد و بر محبوبیت این رشته در میان جوانان می‌افزود. تسلط و اشراف مرتضوی به فرهنگ و ادب فارسی درخششی ویژه به فعالیت‌های آموزشی او بخشیده بود.
  • زنده‌یاد مرتضوی همواره به نیکی از استادانش یاد می‌کرد و خود را مدیون تک‌تک آنان می‌دانست؛ مدرسانی که حکیم بودند و با احاطه بر لغت، ادبیات، صرف، نحو، منطق و مانند اینها در زمرة اهل علم و معرفت درآمده بودند. او کوشش کرد تا روش‌های استادان سلف را در کلاس‌هایش به‌کار گیرد تا دانش‌آموختگان ادب فارسی، افرادی علاقه‌مند و با درایت و کفایت باشند و در ترویج رویه‌های صحیح آموزش در این رشته بکوشند.
  • در کنار فضل مرتضوی، آنچه او را ممتاز می‌کرد، راستی، صداقت و جوانمردی در کردار و رفتارش بود. تقوای درونی و وارستگی‌اش زبانزد خاص و عام بود. او به آموزش و پرورش توأمان اهمیت می‌داد و برای پرورش نسلی انسان‌ساز اهمیت شایانی قائل بود. مرتضوی دست‌گیر و مشوق دانشجویان و پژوهشگران بود و اگر اندک مایه‌ای از استعداد و علاقه در کسی می‌دید، زمینة رشد او را فراهم می‌کرد.
  • آثار و پژوهش‌های مرتضوی همچنان در زمرة آثار قابل استناد قلمداد می‌شود و گذشت زمان گرد کهنگی بر آن ننشانده است. کتاب‌های مکتب حافظ، فردوسی و شاهنامه و مسائل عصر ایلخانان که با پشتوانة علمی او در این حوزه‌ها تألیف شده،‌گویای فضیلت علمی و نمایانگر دیدگاه‌های عالمانة اوست.
  • زبان استوار شعری مرتضوی در منظومة چراغ نیم‌مرده، یکی از ابعاد کمتر شناخته‌شدة شخصیت او را آشکار می‌سازد. قصایدش که حاصل خاطرات، تجربیات، تخیّلات و نگرش‌های اوست، دربرگیرندة مضامین تاریخی، فرهنگی و اساطیری ایران است. مرثیه «شهریارا بگشا پنجره» در بیان مقام شهریار، یکی از اشعار دلنشین اوست.
  • مدیریت مدبرانة مرتضوی در دانشکدة ادبیات دانشگاه تبریز، موجبات ارتباط این دانشگاه را با بسیاری از مراکز علمی دنیا فراهم آورد و باعث شناخت نشریة این دانشکده از سوی استادان و اندیشمندان داخل کشور و ایران‌شناسان شد. او با بسیاری از شرق‌شناسان جهان ارتباط علمی داشت و به یُمن تلاش‌هایش امکان حضور و سخنرانی آنها در دانشگاه تبریز میسّر شد.
  • حفظ یکپارچگی ایران دغدغة زندگی‌اش بود و هر آنچه آن را خدشه‌دار می‌کرد، موجب ملال و اندوهش می‌شد. او با بنیان‌گذاری مؤسسه تاریخ و فرهنگ ایران به‌عنوان یکی از مؤسسات زیرمجموعة دانشگاه تبریز، در مقابله با جریان‌های انحرافی قومیت‌گرا نقشی تعیین‌کننده داشت. مرتضوی با تأسیس این مؤسسه و اهتمام به‌منظور تهیه و انتشار آثاری گران‌سنگ، برای حفظ و احیای فرهنگ، تاریخ و تمدن ایران تلاش کرد و دلبستگی‌های عرفانی و میهنی خویش را عیان ساخت.
خارج شدن از نظر