با انتشار اخبار گسترش بیماری کرونا (Covid 19)، بازارهای مالی جهانی با بدبینی نسبت به آن واکنش نشان دادند. سهامداران شرکتهای بزرگ بهگونهای رفتار کردند که از زمان بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ به بعد، مشاهده نشده بود. باید گفت پیشبینی تاثیر بحران کرونا بر اقتصاد جهان بسیار دشوار است چون شیوع بیماری در این مقیاس، در دنیای مدرن کنونی بیسابقه است.
آخرین بیماری پیش از کرونا، آنفولانزا بود که در سال ۱۹۱۸ همهگیر شد و به دلیل اینکه در ابتدا روزنامههای اسپانیایی آن را گزارش کردند، به «آنفولانزای اسپانیایی» معروف شد. از جمله سوالاتی که اکنون مطرح میشود این است که درسهای این بیماریِ همهگیر تاریخی تا چه حد برای سیاستگذاران مفید است؟ آیا مطالعه و تحلیل مورخان از شیوع آنفولانزای اسپانیایی برای بیماریای که در حال حاضر با آن دست به گریبان هستیم، میتواند راهگشا باشد؟
آنفولانزای اسپانیایی در دورهای انسانها را به کام مرگ کشاند که نهادهایی همچون سازمان بهداشت جهانی (WHO) شکل نگرفته بود. حدود یکسوم جمعیت جهان در آن سالها، به این عفونت حاد تنفسی مبتلا شدند. آمارهای محافظهکارانه، تعداد کشتهشدگان را بیست میلیون نفر برآورد کرد اما احتمالاً بیش از پنجاه میلیون نفر در جهان، در اثر این بیماری فوت کردند! شیوع این بیماری زمانی درک میشود که بدانیم در طول جنگ جهانی اول، نُه میلیون نفر کشته شدند!
حدود دو سوم از مبتلایان به آنفولانزای اسپانیایی فوت کردند، البته علت عمدة مرگومیر، در اثر عوارض این بیماری و مواردی نظیر ذاتالریه بود. آنفولانزا با چندین موج همراه بود و آمار مبتلایان دارای فرازونشیب بود ولی بیشترین آمار مرگ، مربوط به هفته اول پس از هر موج بود. این روند تا یک سال پس از شیوع آنفولانزا و ابتلای آخرین بیمار در سال ۱۹۱۹، ادامه داشت. مهمترین دلیل همهگیر شدن آنفولانزا این بود که آن زمان نیروهای درگیر در جنگ جهانی اول که به این بیماری مبتلا شده بودند، به محل سکونتشان بازگشتند. این بیماری در مسیرهای اصلی حملونقل نیروهای نظامی گسترش یافت. علاوه بر این بیشتر مردم جهان، بهخصوص در آلمان، به دلیل عوارض و مشکلات اقتصادی و معیشتی ناشی از جنگ، به شدت ضعیف شده و مستعد ابتلا به این بیماری بودند.
در آن دوره، سانسور حاکم بر رسانهها به دلیل شرایط جنگی، هنوز برقرار بود و دولتها در ابتدای برنامهریزی بهمنظور برقراری صلح مشروط بودند. در نتیجه عدم وجود شفافیت در اطلاعرسانی و آگاهیبخشی به مردم نسبت به این بیماری و ناهماهنگی در سیاست دولتها، شیوع آن را گستردهتر کرد. بیشتر کشتهشدگان در اثر ابتلا به آنفولانزای اسپانیایی، بین ۱۵ تا ۴۰ سال سن داشتند. بسیاری از مبتلایانی که از این بیماری جان سالم به در بردند، تا آخر عمر از پیامدهای جسمی و روحی ناشی از آن رنج میبردند. این عواقب اثری درازمدت بر اقتصاد جهان گذاشت. سالها بعد محققان دریافتند که آلودگی هوا و آنفولانزا ارتباط مستقیمی با هم دارند. به این ترتیب که تعداد مبتلایان و فوتشدگان این بیماری در سال ۱۹۱۸ در شهرهای آلودهتر، نسبت به مناطقی که هوای پاکتری داشتند، به مراتب بیشتر بود.
پیامدهای اقتصادی پیشآمده پس از این بیماری، ناشی از نگرانی نسبت به شیوع آن و عدم برنامهریزی صحیح در زمینه کنترل آن در شرایط پس از جنگ بود. بسیاری از شهرهای ایالات متحده آمریکا، از جمله نیویورک و فیلادلفیا به حالت نیمهتعطیل درآمد. همینطور در سایر کشورها نظیر ایتالیا و آلمان، برگزاری رویدادهای عمومی نظیر مسابقات ورزشی و اجتماعات خصوصی نظیر مراسم ترحیم، به دلیل ممانعت از گسترش بیماری لغو شد. از جمله بحرانهای اقتصادی پیشآمده در اثر آنفولانزای اسپانیایی میتوان به کمبود نیروی کار، افزایش دستمزدها و نیز بهرهمندی بیشتر از نظامهای تامین اجتماعی اشاره کرد. مورخان حوزههای اقتصاد و مدیریت معتقدند که تفکیکِ اثرات مخرب جنگ جهانی اول و آنفولانزا، امکانپذیر نیست و این دو عامل، به طور مشترک بر اقتصاد جهان، سوایِ اقتصاد هر کشور تاثیرگذار بود و موجبات رکود اقتصادی را فراهم آورده بود.
پیامدهای بلندمدت شیوع آنفولانزا بسیار وحشتناکتر از عوارض کوتاهمدت آن بود. بخش اعظم تواناییها و استعداد افراد، پیش از تولد مشخص میشود. مطالعات بعدی نشان داد که بسیاری از افرادی که در سالهای بحران آنفولانزای اسپانیایی متولد شدند، در قیاس با متولدین پیش و بعد از همهگیر شدن آن؛ از توانایی جسمی پائینتری برخوردار بودند، استعداد کمتری در ادامه تحصیل و کسب درجات عالی داشتند، درآمد کمتر و سطح اقتصادی پائینتری داشتند.
نخستین درسی که از بحران سالهای شیوع آنفولانزای اسپانیایی میآموزیم، این است که بایستی سیاست کشورها بر مهار هرچه سریع تر و گستردهتر آن متمرکز باشد. همانطور که پیشتر ذکر گردید، علت اصلی شیوع این بیماری، ابتلای افراد زیادی در موج اول آن بود چون سیاستگذاران نتوانستند به سرعت گسترش آن را متوقف کنند. در واقع اقدامات ناآگاهانه آنان، به شیوع بیماری کمک کرد. یکی از این موارد، بازگشت نظامیان از صحنههای جنگ به شهرهایشان بود که با وجود اطلاع از شیوع بیماری، متوقف نشد.
مورخان دریافتند که سیاستهای دولت آمریکا در ابتدای شیوع بیماری و به حالت تعطیل درآوردن شهرهای بزرگ، موجب تماس کمتر آمریکاییها با افراد مبتلا یا ناقل بیماری شد و میزان ابتلا و مرگومیر در این شهرها، بهطور قابلِ توجهی پائینتر از مناطقی بود که چند هفته پس از شیوع بیماری، نسبت به مهار آن اقدام کردند.
درس دوم این است که اطلاعرسانی و آگاهسازی مردم نسبت به جنبههای مختلف بیماری و راههای کنترل آن، حائز اهمیت است. مخفی نگه داشتن بیماری و از آن بدتر، ایجاد گروههای ضداطلاعاتی بهمنظور ارائه گزارشها و اطلاعات نادرست، موجب شیوع بیماری میشود؛ مسئلهای که در حال حاضر بسیاری از کشورها در مقابله با کرونا ویروس در پیش گرفتهاند.
بههرحال حقیقت دیر یا زود آشکار میشود و ماه پشت ابر پنهان نمیماند، ولی از مخفی کردن آمار و اطلاعات، چیزی عاید کسی نمیشود. ممکن است دولتها وجاهت خود را به دلیل همین سانسورها از دست بدهند و موجی از اعتراضات ایجاد گردد. در مورد کرونا ویروس نیز در بسیاری از کشورها، سیاستهای خاصی بر نحوه فعالیت رسانهها حاکم است که با واقعیتهای موجود در آن جوامع فاصله دارد.
درس سوم این است که باید برای پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و انسانی ویروس آماده شویم و بهمنظور به حداقل رساندن آن تلاش کنیم. کرونا ویروس بحرانهای مختلفی را ایجاد خواهد کرد. ماندن در قرنطینه برای مبتلایان یا افراد مشکوک، به مدت چهارده روز یا بیشتر، ممکن است موجب از دست رفتن بسیاری از مشاغل گردد. تعطیلی مراکز عمومی، فروشگاهها و… نیز بیشک باعث رکود اقتصادی خواهد شد.
اتخاذ سیاستهای اقتصادی سنجیده نظیر کاهش اضطراری نرخ بهره با هدف کاهش تاثیر شیوع ویروس بر اقتصاد و سایر اقدامات مالی، مفید خواهد بود. سیاستهای مالی جدیدی نیز باید موردِ بررسی و مطالعه قرار گیرد و به اجرا درآید. اشخاصی که درآمد ثابتی ندارند باید موردِ توجه دولتها قرار گیرند. در بسیاری از موارد عدم تعطیلی ادارات یا فراهم نکردن زمینه استفاده کارمندان از مرخصی، منجر به این میشود که افراد مشکوک یا ناقل بیماری به محل کار خود بروند و سایرین را مبتلا کنند. این اتفاق در سال ۱۹۱۸ نیز رخ داد.
علاوه بر این، لازم است برای شهروندانی که در شهرهای صنعتی و آلوده زندگی میکنند، تدابیر خاصتری اندیشید چون مطالعات در مورد آنفولانزای اسپانیایی ثابت کرده است که مردمی که در این مناطق زندگی میکنند، به دلیل شرایط محیطی، بیشتر در معرض ابتلا به بیماریهای تنفسی هستند و بیشک آمار مرگومیر در این شهرها پس از شیوع کرونا ویروس، بیشتر خواهد بود.
در انتها یادآور میشود که نوزادانی که در دوران شیوع کرونا متولد میشوند، باید تحتِ نظارت و درمانهای خاصی قرار گیرند تا به مشکلات متولدان دوران آنفولانزای اسپانیایی مبتلا نشوند. سیاستگذاران نباید تنها به نرخ مرگومیر توجه کنند، بلکه بیش از آن، باید به افرادی اهمیت دهند که از این بیماری همهگیر، جانِ سالم به در میبرند، بهخصوص جوانان و میانسالان.
خارج شدن از نظر