رفتن به نوشته‌ها

برچسب: داستان نویسی

سلوک محمدعلی جمالزاده از روزنِ خاطرات نوش‌آفرین انصاری

هفدهم آبان، مقارن با سالگرد درگذشت محمدعلی جمالزاده، نویسنده و مترجم معاصر است. او نخستین مجموعه داستان‌های کوتاه ایرانی را با عنوان «یکی بود یکی نبود» سال ۱۳۰۰ در برلین منتشر کرد. جمالزاده را، همراه با صادق هدایت و بزرگ علوی، سه بنیان‌گذار اصلی ادبیات داستانی معاصر می‌دانند. به جمالزاده لقب پدر داستان کوتاه زبان فارسی داده‌اند و او را آغازگر سبک واقع‌گرایی در ادبیات فارسی می‌دانند.

جمالزاده که در اروپا تحصیل کرده بود، سال‌ها در ژنو زندگی می‌کرد و با بسیاری از اهالی فرهنگ ارتباط داشت و با آنان نامه‌نگاری می‌کرد. در ضمن شماری از شخصیت‌ها میهمان جمالزاده در ژنو و هم‌صحبت او بودند. در این میان،‌ نوش‌آفرین انصاری، استاد دانشگاه و از پیشگامان کتابداری نوین در ایران، در دوران تحصیل در مدرسة کتابداری ژنو با جمالزاده آشنا شد. خاطرات استاد انصاری از سال‌های همنشینی با جمالزاده،‌ مندرج در کتاب «ستارة فروزان»، تأثیرپذیری‌اش را از افکار پدر داستان‌نویسی معاصر روشن می‌کند. خانم انصاری در روایت‌هایش سلوک انسانی جمالزاده یا به تعبیر خودش «عمو جمال» را به یاد می‌آورد و خاطرات زیادی از علاقة او نسبت به ایران نقل می‌کند.  احترام و ارادت عمیقی که جمالزاده برای شخصیت‌هایی نظیر ایرج افشار قائل بود، زمینة درک نظرات این بزرگان را برایش فراهم کرد. طبعاً در کنار جمالزاده با ادبیات داستانی پیوند برقرار کرد؛ ادبیاتی که صرفاً کلاسیک نبود،‌ بلکه گنجینه‌ای از آثار مدرن و انتقادی را شامل می‌شد که از سوی نویسندگان جوان برایش ارسال می‌شد. همچنین این اقبال را داشت که دستنویس داستان‌های کوتاه او را پیش‌از انتشار بخواند.

علاوه‌بر این،‌ برخلاف رأی خانواده‌اش که علاقه‌مند بودند مترجمی بخواند، به توصیة جمالزاده کتابداری را انتخاب کرد. او بر این باور بود که شاید مترجم در ایران زیاد باشد، ولی بهتر است رشته‌ای بخواند که کمتر به آن توجه شده تا بتواند بیشتر و بهتر به جامعه خدمت کند. آن‌طور که خودش گفته است، جمالزاده با این توصیه مسیر حیات فرهنگی‌اش را رقم زد. استاد انصاری بعدها از طی این مسیر راضی و خرسند بود و تمام توانش را به‌کار برد تا تفکر کتاب برای همه را در قالب «کتابداری اجتماعی» در جامعه اشاعه دهد و در راستای تبیین نقش کتابدار به‌عنوان پلی میان نوشته و خواننده بکوشد.

نظرات بسته شده است

هجدهم اسفند، خاموشی دکتر سیمین دانشور، سروبانوی ادبیات داستانی ایران

سیمین دانشور (۱۳۰۰- ۱۳۹۰)، داستان‌نویس، مترجم و مدرس که در خانواده‌ای از طبقة ممتاز اجتماعی پرورش یافت. پدرش پزشکی حاذق و مادرش نقاشی زبردست بود. او که از کودکی به ادبیات علاقه‌مند بود، به سرعت با آثار ادبی کلاسیک آشنا شد و تحصیل در رشتة زبان‌وادبیات فارسی را پی گرفت و تألیف رسالة دکتری‌اش را زیرنظر استاد فروزانفر به پایان رساند. مدتی به استخدام رادیو درآمد و نخستین مقالاتش را منتشر کرد. در همین اوان با جلال آل‌‌احمد آشنا شد و ازدواج کرد. چندی بعد تحصیل در رشتة‌ زیبایی‌شناسیِ دانشگاه استنفورد را آغاز کرد و در خلال نوشتنِ دو داستان کوتاه به انگلیسی، داستان‌هایی را به فارسی ترجمه کرد. پس‌از بازگشت به ایران به تدریس اشتغال یافت و داستان‌نویسی را با جدیت ادامه داد. او نخستین بانویی بود که به‌صورت حرفه‌ای در زبان فارسی داستان نوشت و «بانوی ادبیات داستانی ایران» نام گرفت.

دانشور جریان داستان‌نویسی زنانه را قوت بخشید و زمینة برآمدن داستان‌نویسان زن را مهیّا کرد. او در آثارش که هرگز گردِ کهنگی بر آن نمی‌نشیند، راوی مسائل زنان است. دانشور با نثری ساده و روان و با به‌کارگیری تعابیر عامیانه در قالب توصیف‌های گویا، به حقوق ازدست‌رفتة زنان و بیم‌وامیدهای آنان می‌پردازد. وقایع فرعی در داستان‌هایش چنان با مهارت به طرح اصلی می‌پیوندند که جزئی از آن می‌شوند و در خدمت پیشبرد طرح قرار می‌گیرند. او در آثارش به جامعه از دریچة چشم زنان می‌نگرد و می‌کوشد تا هویت و جایگاه زنان را در بالندگی جامعه نشان دهد؛ زنانی که نه‌تنها دیده نمی‌شوند، بلکه نفی و انکار می‌شوند. دانشور بر این باور است که اگر جامعه توسط زنان شکل گیرد، صلح و صفا برقرار خواهد شد. او در «سووشون» چنین می‌نویسد: «کاش دنیا دست زن‌ها بود، زن‌ها که زاییده‌اند، یعنی خلق کرده‌اند و قدر مخلوق خودشان را می‌دانند؛ قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را».

خارج شدن از نظر