رفتن به نوشته‌ها

برچسب: مردم نامه

به‌کارگیری روایت‌های شخصی در علوم اجتماعی و تاریخ

امروزه روایت‌های شخصیِ برآمده از زندگینامه‌های خودنوشت، مصاحبه‌های تاریخ شفاهی و کتاب‌های خاطرات، منابع ارزشمندی در راستای درک روابط میان مردم و اجتماع به شمار می‌آیند. مورخان و پژوهشگران علوم اجتماعی با تحلیل گفته‌های مردم در باب زندگی شخصی و رخدادهای پیرامون آن، زمینة تبدیل آن را به روایت‌های جمعی فراهم می‌آورند. با شکل‌گیری روایت‌های جمعی در بستر تعاملات فردی، برقراری پیوند میان گذشته و آینده میسّر می‌شود و بدین‌شکل، می‌توان داده‌های حاصل از آن را تفسیر و تبیین کرد.

کتاب قصه‌گویی: به‌کارگیری روایت‌های شخصی در علوم اجتماعی و تاریخ تألیف مِری ماینِز، جِنیفر پیرس و باربارا لَس‌لِت، یکی از منابع کاربردی در زمینة اهمیت روایت‌های فردی و تأثیر آن در بازنمایی تجارب جمعی قلمداد می‌شود. نویسندگان این مجموعه، از روایت‌های شخصی مردم به‌عنوان منابع تجربی در تکمیل مطالعاتشان بهره بردند و با رویکرد میان‌رشته‌ای، نقش این روایت‌ها را در بازشناسی جوامع بررسی کردند. در فصول پنج‌گانة کتاب، حول موضوعاتی همچون ذهنیت و روایت‌های فردی، داستان‌های متقاطع (هم‌پوشان)، روایت‌های شخصی در بافت تاریخ، روش‌شناسی بازگویی داستان‌های زندگی، و روایت‌های فردی و برخورد میان‌ذهنی، با نگاهی عمیق تأمل شده است.

علاوه‌بر این، توجه به جامعة‌ پژوهش و مطالعات موردی، از خاطرات کارگران آلمانی گرفته،‌ تا مصاحبه با حقوقدانان فرانسوی و زنان فعال در اتحادیه‌های کارگری انگلستان، تأکیدی است بر اهمیت انعکاس صداهای به حاشیه رانده شده در تاریخ. مؤلفان با تکیه بر روش‌های خلّاقانه در تفسیر روایت‌ها در سطوح خُرد و کلان، بر تأثیر کنش‌های فردی و عوامل انسانی در ساختار جامعه صحه گذاشتند. تحلیل روایت‌ها فراتر از مشارکت در حوزه‌های تجربی، در جهت‌دهی به نظریه‌هایی در باب ارتباط فرد و اجتماع نقشی انکارناپذیر دارند. داستان‌های مردم طیف وسیعی از منابع تاریخی، علمی، اجتماعی و فرهنگی را تولید می‌کنند که صرفاً داده‌های فردی محسوب نمی‌شوند، چون در زمان‌ها و مکان‌های خاصی شکل گرفته‌اند و از این حیث، از شناخت فرد به سمت آگاهی از جامعه پیش می‌روند. روایت‌های فردی پس‌از بیان به هر شکل اعم از خاطرات یا مصاحبه‌ها یا زندگینامه‌ها، دیگر فردی باقی نمی‌مانند، بلکه مرزهای فردیت را درمی‌نوردند و در بطن جامعه معنا پیدا می‌کنند. به چالش کشیدن داستان‌های زندگی، موجبات تحلیل یافته‌ها با نگرش‌های هدفمند را فراهم می‌آورد و نظریه‌های جدیدی را در اختیار عموم قرار می‌دهد.

بی‌تردید مطالعة این پژوهش،‌ راهنمای مورخان و پژوهشگران علوم اجتماعی خواهد بود تا با رویکردهای تبدیل روایت‌های شخصی به جمعی آشنا شوند و روش‌های به‌کارگیری این روایت‌ها را درک کنند.

خارج شدن از نظر

روزنامه‌نگاریِ مردم‌سالار در گفت‌وگو با فیلیپ مِرلان

کتاب «روزنامه‌نگاریِ مردم‌سالار» سال ۱۳۹۹ از سوی نشر پایان در ۲۵۶ صفحه منتشر شد. این کتاب حاصل گفت‌وگو با فیلیپ مِرلان[1]، خبرنگار فرانسوی است و بیتا عظیمی‌نژادان مصاحبه، ترجمه و تدوین آن را عهده‌دار بوده است. این اثر یک‌سال پس‌از انتشار، با عنوان«آقای سانسور خداحافظ» تجدید چاپ شد.

عظیمی‌نژادان اواخر سال ۲۰۱۴، زمانی که در انستیتو کاتولیک پاریس در پی تکمیل دانسته‌هایش در باب زبان و فرهنگ فرانسه بود، به توصیة یکی از استادانش با مِرلان آشنا شد. او به دلیل نگاه خاص مِرلان به حرفة روزنامه‌نگاری و اینکه به مردم‌نامه‌نویسی و انعکاس واقعیت‌های زندگی مردم عمیقاً دلبسته بود، مصمم شد مصاحبه‌ای با او داشته باشد و آن را پس‌از ترجمه به فارسی منتشر نماید. روزنامه‌نگاریِ مردم‌سالار که به‌صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده است، با برخورداری از ترجمه‌ای نسبتاً روان، از ساحت‌های مختلف قابل‌بررسی است.

در وهلة نخست اینکه مصاحبه‌شونده با بیانی ساده تحولات روزنامه‌نگاری را در فرانسه، به‌ویژه پس‌از سال ۱۹۶۸ و تغییر رویکرد مطبوعات در آن دوره مرور کرده است. بیش از چهار دهه تجربة راوی در زمینة روزنامه‌نگاری برای مردم، اطلاعات ارزشمندی را پیشِ روی حرفه‌مندان این حوزه قرار می‌دهد. او روزنامه‌نگاری را حرفه‌ای می‌داند که علاوه‌بر آموختن در مدارس و دانشگاه‌ها باید از طریق کار با مردم نهادینه شود. از منظر دوم، با خبرنگاری روبه‌رو می‌شویم که اخلاق را مقدم بر همة امور می‌داند و سخت به آن پایبند است. از خلال پاسخ‌ها درمی‌یابیم که او به‌واقع نیک‌خواه، انسان‌دوست، عدالت‌طلب و آزادی‌خواه است و در طول سال‌های فعالیت حرفه‌ای به این خصایص آراسته شده است. در ساحت سوم، نقد اخلاقیِ مصاحبه‌شونده بر روزنامه‌نگاری امروز خودنمایی می‌کند. او بر این باور است که در سال‌های اخیر میل به فروش هرچه بیشتر مطبوعات، موجبات ضعف اخلاقی این حرفه را فراهم آورده است و خوش‌آیندِ زودگذر جایگزین اهداف حقیقت‌طلبانه شده است. او فهرستی از قواعد اخلاقیِ روزنامه‌نگاریِ مردم‌‌سالار را بیان می‌کند که از آن جمله می‌توان این موارد را برشمرد: مستقل و آزاد بودن خبرنگار، عدم پرسش و پاسخ از مردم همانند بازجو و پلیس، انعکاس صحیح حقایق، پیشگیری از رقابت‌های ناسالم با هم‌حرفه‌ای‌ها، به‌کار نبردن واژه‌های توهین‌آمیز و تحقیرکننده، به‌کارگیری سبک نوشتاری ساده و همه‌فهم، پرهیز از موضوعات کلیشه‌ای و تکراری، و عدم پیش‌داوری و پیش‌فرض.

در مجموع به‌‌رغم اینکه در مواردی نظم و پیوستگی قابل قبولی در سؤالات مصاحبه‌گر به چشم نمی‌خورد و موضوع بحث به‌طور مکرر تغییر می‌کند و شماری از پرسش‌ها بدون پاسخ رها می‌شود، اما کتاب به هدف اصلی‌اش یعنی الزام به رعایت اخلاقِ روزنامه‌نگاری، تشویق خبرنگاران به اولویت قرار دادن مردم در این حرفه و به چالش کشیدن مسئولان در راستای حل مشکلات آنان نائل آمده است.


[1] Philippe Merlant

نظرات بسته شده است