تاریخ شفاهی بهعنوان یک فرایند، مسیری پویا و چندمرحلهای را در بر میگیرد که از تهیة طرح پژوهشی و انتخاب مصاحبهشوندگان آغاز میشود و تا اطلاعرسانی و انتشار دادهها ادامه مییابد. نگاه فرایندی به ثبتوضبط مصاحبههای تاریخ شفاهی و شناخت دقیق مراحل به انجام رساندن این فرایند، ابزارهایی مناسب بهمنظور تحلیل و تفسیر روایتها ارائه مینماید.
در این میان، فرایندمحور بودن ویرایش و تدوین در تاریخ شفاهی، زمینهساز ایجاد پیوند هدفمند و زنجیرهوار در گامهای این بخش فنی به شمار میآید، که از پایان مصاحبه تا انتشار دادهها را شامل میشود. تدوینگر با درک صحیح از هدفها، اقدامات و چالشهای احتمالی در هر مرحله، گذر از این مسیر را با رویکردهای شناختی تبیین مینماید. ویراستار تاریخ شفاهی بایستی همواره این نکته را مدِ نظر قرار دهد که در هر مرحله از فرایند تدوین بر روی مؤلفههایی خاص متمرکز شود. به عبارتی توجه به این نکات در هر گام، معیار سنجش کیفیت محتوا قلمداد میشود.
در مرحلة پیادهسازی یا گفتارنویسی حفظ لحن و ترتیب گفتار راوی در اولویت قرار دارد. دقت بر روی مکثها و تکرارها و درج احساسات بهعنوان بخشی از معنا و ثبت دقیق واژگان محلی یا اصطلاحات خاص نیز در این مرحله حائز اهمیت است. تدوینگر در ادامة مسیر و در مرحلة بازشنوایی، متن پیادهسازیشده را با موشکافی با فایل صوتی تطبیق میدهد تا خطاهای احتمالیِ شنیداری یا تایپی را اصلاح نماید. شناسایی جاافتادگیها، تشخیص عبارتهای مبهم و تطابق جملهها با منظور راوی، از جمله مؤلفههای قابل تأمل در این مرحله به شمار میآید. در گام بعدی و ویرایش اولیه، روانسازی متن و اصلاح ساختار جملهها و رعایت نشانهگذاری برای خوانایی بهتر اِعمال میشود. قابل فهم بودن کلام ضمن حفظ اصالت محتوا و روح روایت از نکات مهم در این مرحله است. در انتهای فرایند و تدوین نهایی، علاوهبر ساماندهی روایتها بر مبنای ترتیب زمانی یا تقسیمبندی موضوعی، مستندسازی و گویاسازی در اولویت قرار دارد. در واقع لازم است بر روی صحت گفتههای مصاحبهشونده و تقویت اعتبار محتوا متمرکز شد.