در دنیای آموزش، روشهایی که یادگیری را تسهیل و ذهن انسان را به شکلی مؤثر درگیر کنند، بیش از پیش اهمیت یافته است. آموزش صرفاً انتقال دادهها نیست، بلکه تجربهای چندبعدی است که باید با احساس و ناخودآگاه انسان تعامل داشته باشد. در این میان، آموزش از راه تلقین یا تلقینپذیری که توسط پروفسور گِئورگی لوزانُف، جراح و متخصص روانشناسی و پژوهشگر اهل بلغارستان پایهگذاری شد، بهعنوان یکی از نوآورانهترین رویکردها در آموزش شناخته میشود.
منصوره راعی، از پیشگامان آموزشوپرورش نوین در دوران معاصر و از اعضای هیئتمدیرة شورای کتاب کودک، جزو معدود دبیرانی بود که موفق شد سال ۱۳۵۶، در دوران همکاری با طرح آموزشی ایران بهمنظور راهاندازی مدارس تجربی، در دورههای آموزشی تلقینپذیری در بلغارستان شرکت نماید. او در آن دوره به واسطة تسلط بر زبان دوم برای حضور در این دوره برگزیده شد و با این شیوة نوین آشنا گردید و بعدها آن را در کلاسهای دانشسرا تدریس کرد.
راعی در کتاب «راه روشن» شیوة آموزش لوزانُف را بهعنوان روشی جالب و نوآورانه تشریح کرده است. فضایی برای زبانآموزان ایجاد میشد که نیاز بچهها در سنین سه تا پنج سال بود؛ فضای بازی و تخیل و خنده. برای ایجاد چنین فضایی تئاترهای کودکانه اجرا میشد و همة نمایشنامهها چنین حالوهوایی داشت. علاوهبر این ساعاتی از روز را روی صندلی مینشستند و مُدرس در فضایی که موسیقی کلاسیک پخش میشد، با لحنی آرام و تشویقکننده مطالب را ارائه میکرد. زبانآموزان نقش شخصیتهایی از زبان مقصد را بازی میکردند تا با هویت جدید، مقاومت ذهنی خود را کاهش دهند و تلقینپذیر شوند. این روش نشاندهندة ظرفیت شگفتانگیز ذهنی انسان در یادگیری است؛ اینکه آرامش، موسیقی و نقشآفرینی بهعنوان ابزارهای مکمل در کلاسهای تعاملی و ارتباطی کارایی ویژهای دارند.