سالها پیش، آثار فکری نشر محدودی داشتند و چهبسا پدیدآورندگان توقع بهرهبرداری مادی از آثار خود نداشتند و از اینرو حمایت قانونی از این آثار چندان ضروری نمینمود، ولی در جهان امروز وضع دگرگون شده است. با گسترش فوقالعاده آثار ادبی و هنری و ارزشی که آفریدههای فکری از لحاظ اجتماعی پیدا کردهاند، قانونگذاران نمیتوانند نسبت به آنها بیتفاوت بمانند یا از حمایت پدیدآورندگان آثار مزبور دریغ ورزند.
در راستای شرح حقوق مالکیت فکری لازم است به اصطلاح «حق مؤلف» یا «کپیرایت» توجه کرد که معنایی دوگانه دارد و از ریشة این واژه نشأت گرفته است. این واژه هم به معنای حق مالکیت و نظارت بر اثری از نویسنده، به عبارتی همان حق انحصاری، و هم به معنای حق تکثیر آن است. در زبان انگلیسی به علل تاریخی از این واژه منافع حقوقی مستفاد نمیگردد، در حالیکه در زبانهای دیگر، از جمله فرانسوی، آلمانی و اسپانیولی به معنای حق مؤلف بهکار میرود. حقوق مؤلف در فرانسه با قوانین دورة انقلاب پدیدار نشد. در آن زمان واژه «مالکیت ادبی و هنری» پذیرفته شده بود. سال ۱۸۶۵، زمانیکه حقوق مؤلف جنبة قانونی به خود گرفت، قانونگذار واژه حقوق مؤلف را جایگزین واژه مالکیت کرد که در نخستین قانون در ۱۸۳۷ استفاده شد.
مالکیت ادبی و هنری یکی از شاخههای حقوق مالکیت فکری است که به حمایت از آثار ادبی، هنری و علمی میپردازد. حقوق مالکیت ادبی شامل حقوق مادی و معنوی است. حقوق مادی مشتملبر حق مؤلف و حقوق مرتبط است که قابلیت انتقال به غیر را نیز داراست. حق مؤلف اشاره به پدیدآورندة اثر بهعنوان اصیل دارد، اما حقوق مرتبط بهمنظور حمایت از همکاران و مددکاران اثر، بهمنظور اجرا و ارائه بهعنوان متبوع است.
از جمله حقوق مصاحبهشونده که کمتر مورد توجه قرار میگیرد، حقوق مادی و معنوی ناشی از مالکیت فکری مصاحبهشونده است. گاهی مصاحبهشونده برای انجام مصاحبه- به ویژه مصاحبههای علمی که با اعلام قبلی صورت میگیرد- مدتها وقت صرف مطالعه، پژوهش و تهیه مطلب میکند که باید محترم شمرده شود و مالکیت او بر مطالبی که در حین مصاحبه بیان میکند، مورد حمایت قرار گیرد. قاعده کلی که متخصصان مالکیت فکری بر آن پافشاری میکنند این است: «هر چیزی که ارزش کپیبرداری داشته باشد، ارزش حمایت نیز دارد».
نظرات بسته شده است