هنرمندان ایرانی با کشف آثار هنری کهن و دریافت ارزشهای زیباییشناختی این آثار، به بازنگری هنر مردم از روزن میراث معنوی این سرزمین میپردازند. جلوههای بصری و اندیشههای نهفته در فرهنگ پیشینیان همواره در معرض توجه شماری از هنرمندان معاصر قرار گرفته و الهامبخش آنان در خلق آثار است. این تأثیرپذیری همچنان ادامه دارد و مشتاقان از آبشخور آن سیراب میشوند.
طراحی گرافیک در جایگاه هنری که زائیدة نیاز مردم است، بر حسب ضرورت در میان مردم نفوذ میکند و با آنان ارتباط برقرار مینماید. لذا همانطور که متأثر از نگاه مردم است، متقابلاً روی آنها اثرگذار خواهد بود. در میان نامآوران طراحی گرافیک، قباد شیوا بهعنوان صاحب مکتب گرافیک ایرانی، بسیاری از ارزشهای هنری نیاکان را با ذهن خلّاق و دستان توانایش بازخوانی کرده است. به بیان او، ایرانیها همواره به هنری که بهدرد مردم بخورد، اعتقاد داشتند و هنرشان را روی اشیائی مانند فرش، ظروف و … که برای آنان کاربرد داشت، نشان میدادند. آنان تلاش کردند در عین انتشار اطلاعات، به رسالت اصلی خود که همانا توسعة فرهنگ بصری مردم است، بیندیشند. بهعبارتی در تمام اعصار، این هنرمندان بودند که بخش زیادی از فرهنگ ایرانیان را حفظ کردند.
شیوا که سالها بر مؤلفههای گرافیک ایرانی تأکید داشته است، «کتیبة گنجنامه» را بهترین پوستر دنیا معرفی میکند چون در نهایت سادگی، اطلاعات جامعی به مردم منتقل میکند. او خالق این اثر را بهواسطة این ایجاز، هنرمندی بزرگ مینامد. همچنین ایرانیان را از پیشگامان گرافیک محیطی میداند، هرچند که شاید نام گرافیک بر آن نمینهادند و در این زمینه، از «میدان نقش جهان» بهعنوان شاهکار گرافیک محیطی نام میبرد.
تلقی شیوا از گرافیک، زبان تصویری است که برای فهمیده شدن باید با مردم دیالوگ برقرار کند. او از سالهای دور با الهام از آثار پیشینیان با دید شرقی و ایرانی، برداشت خاص خودش را به مخاطب منتقل میکند. شیوا در مطالعاتش روی فرهنگ بصری کلاسیک ایرانی و چگونگی استفاده در بیان گرافیک امروز- چه از لحاظ زیباییشناسی و چه از لحاظ اندیشه و بیان- دغدغههای بسیاری دارد. او به طراحان جوان توصیه میکند که به بازتاب مؤلفههای هنر مردم در اعصار مختلف با دقت بنگرند تا بتوانند از این منظر، تاریخ هنر مردم را پیشِ چشم علاقهمندان بگشایند.