اخیراً «نهمین خورجین کتاب خانواده» بهصورت فهرستی از آثار برگزیده و شایان تقدیر شورای کتاب کودک منتشر شده است. طرح خورجین کتاب سال ۱۳۷۳ برای نخستینبار به مناسبت سال جهانی خانواده (۱۹۹۴)، به ابتکار زندهیاد منصوره راعی با همراهی زندهیاد ثریا قزلایاغ در کتابخانة حسینیة ارشاد به اجرا درآمد. شورای کتاب کودک در کنگره جهانی دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (IBBY)- اسپانیا در سال ۱۹۹۴، طرح خورجین کتاب را معرفی کرد و طرح تحسین شد. این تجربه که به یکی از مهمترین زمینههای فعالیت در حوزة ترویج خواندن در میان مروجان کتابِ کودک تبدیل شد، در سالهای بعد بهصورت کتابشناسی آثار برگزیده و شایان تقدیر با استفاده از فهرست شورای کتاب کودک منتشر شد.
منصوره راعی و ثریا قزلایاغ در مصاحبههای تاریخ شفاهی که با عناوین «راهِ روشن» و «دلسپرده به کودکان» منتشر شده است، مراحل اجرای طرح خورجین کتاب و نتایج حاصل از آن را تشریح و از آن بهعنوان یکی از طرحهای موفق شورای کتاب کودک یاد کردهاند. آنان در جایگاه آموزگارانی خلّاق و خوشفکر طرح مذکور را با هدف ایجاد ارتباط بین اعضای خانواده از طریق کتاب، رشد آگاهیهای علمی و اجتماعی در خانوادهها و تداوم خواندن در خانواده به سرانجام رساندند.
خورجین کتاب با شناسایی ده خانواده از اعضای کتابخانة حسینیه ارشاد آغاز شد، مشروط بر اینکه حداقل دو فرزند در خانواده باشد؛ یکی پیشدبستانی و دیگری راهنمایی یا دبیرستانی. برای خانوادهها ده خورجین (در هر نوبت ده کتاب) انتخاب شد و آنها فرصت داشتند در عرض یک ماه کتابهای داخل هر خورجین را در جمع خانواده مطالعه و واکنشهای اعضای خانواده را یادداشت کنند و بعد خورجین را به خانوادة دیگری بسپارند. این طرح به همین شکل به مدت ده ماه ادامه یافت.
تحلیلهای مجریان طرح بر مبنای یادداشتهای مندرج در دفاتر ثبت روزانه، حاکی از موفقیت چشمگیر آن بود. بهرغم اینکه همة خانوادهها کتابخوان و عضو کتابخانه بودند، اما اذعان کردند که کتاب باعث شد خانوادهها بهجای در کنار هم بودن، با هم بودن را تمرین کردند. رضایت از محتوای خورجینها در حدی بود که خواهان ردوبدل کردن کتابها با سایر خانوادهها از جمله عمه، دایی، خاله و … بودند. حتی ایجاد باشگاهی بهمنظور ادامة طرح را درخواست کردند. زندهیاد قزلایاغ بعدتر این طرح را به نهضت سوادآموزی هم ارائه کرد و این خورجین را برای نوسوادان بزرگسال تدارک دید که آن هم با استقبال شایانی روبهرو شد.
طرح تاریخ شفاهی «کار از خانه: تاریخ شفاهی کنشگری و محیط زیست» سال ۲۰۱۶ توسط راشِل گُلدلاست، پژوهشگر دانشگاه لاتروب در مِلبورن به اجرا درآمد. مجری طرح پیشاز اجرای آن، تحقیقاتی در حوزة زیستمحیطی انجام داده بود. لذا طرح مذکور را با هدف ثبتوضبط دستاوردهای زنان درزمینة حفاظت از محیط زیست به سرانجام رساند.
کار از خانه بر مبنای مصاحبه با ۵ نفر از زنان پیشگام درزمینة آگاهیبخشی اجتماعی در حوزة حفاظت از آب، خاک و هوا شکل گرفت. آنان کوشیدند زنان کنشگر محیط زیست را گرد هم آورند تا نسبت به پاسداشت طبیعت احساس مسئولیت داشته باشند. زنان در این مصاحبهها به نحوة علاقهمندی به این موضوع در عصر مواجهه با چالشهای مدرنیته اشاره کردند. استفادة ناکارآمد از منابع طبیعی، حفاظت از محیط زیست را با دشواریهایی همراه کرده است. در این میان، زنان به دلیل نقش مهمی که در مدیریت امور خانه بر عهده دارند، برنامهریزان اصلاح محیط زیست در خانه و محله به شمار میآیند.
تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه با زنان نشان داد که زنان خانهدار به دلیل نگرانی از آلودگی طبیعت، حفاظت از آن را از درون خانه و خانواده شروع کردند و آن را به حرکتهای جمعی گسترش دادند. تغییر سبک زندگی آنان را توانمند کرد تا روشهای خلاقانهای برای پاسداشت زیستبوم در پیش گیرند. زنان بهطور مستقیم با فرهنگسازی و بهطور غیرمستقیم با تعیین الگوی مصرف خانواده بر طبیعت اثر میگذارند. آنان عامل اصلی انتقال فرهنگ و سواد زیستمحیطی به نسلهای آینده هستند. بیتردید آشنایی با رویههای شناخت قابلیتهای زنان خانهدار و تواناییهای آنان در فعالیتهای داوطلبانه در حوزة پیشگفته، برای جوامع مختلف درسآموز و راهگشا خواهد بود.
کتاب «گردونة روزگار» حاصل گفتوشنود با دکتر شیرین بیانی، سال ۱۳۹۲ به کوشش کریم فیضی از سوی مؤسسه اطلاعات منتشر شد و چاپ دوم آن سال ۱۳۹۵ روانة بازار نشر شد. دکتر بیانی استاد تاریخ و متخصص تاریخ مغول، و فرزند خانبابا بیانی و ملکه ملکزاده و نوادة ملکالمتکلمین است. او سومین نسل از مورخان یک خاندان است که خود پدیدهای کمنظیر در تاریخنگاری معاصر بهشمار میآید و آثاری همچون زن در ایران عصرمغول را بهعنوان نخستین تاریخنگاری نوینِ زن در ایران، به جامعة پژوهشی عرضه کرده است.
این اثر از سه بخش تشکیل شده است: گفتوگوها، یادبودهای شیرین و ترجمة یک کتاب. در بخش آغازین که موضوعاتی همچون «از کودکی تا تاریخ»، «دنیای کتاب ها»، «دانشگاه و تاریخ» و «یاد سفرکردگان» را دربر میگیرد، با سیر زندگی مصاحبهشونده از کودکی تا استادی دانشگاه آشنا میشویم. رسیدن به مرتبة استادیاری در کمتر از ۲۶سالگی و دست به قلم شدن در ۱۴ سالگی از مطالب جالب این بخش است. در بخش دوم خاطرات راوی بهصورت داستانی و مستند نگاشته شده و مواردی نظیر «چکیدهای از یک زندگی» و «دوران نوجوانی» را شامل میشود. بخش سوم ترجمة کتاب شاهزادهکوچولو است که در دهة ۱۳۴۰ ترجمه شد ولی پیشاز آن منتشر نشده بود.
گردونة روزگار زندگی بانویی را به تصویر میکشد که نیمقرن عاشقانه برای پیشبرد مطالعات تاریخ ایران کوشید. او خودش را حاصل سه کانون معرفت میداند: مهر، هنر و دانش. «مهر» نمایانگر محیط فرهنگی خانوادهای است که زینت در و دیوارش کتاب بود. «هنر» تداعیگر فضای کار مادرش در موزة ایران باستان است که خاطرات روزهای نوجوانیاش را رقم زد. «علم» محیط دانشگاه را به یاد میآورد که محل تحصیل و فعالیتهای علمیاش بود. بیتردید مطالعة این کتاب چراغِ راه دختران جوان خواهد بود؛ اینکه تمرکز بر اهداف، جویندگان راستین را به سرمنزل مقصود خواهد رساند.
طرح «تاریخ شفاهی دختران جزیره» سال ۲۰۱۵ توسط آیلان ژِل،[1] انسانشناس فرهنگی در شرق استرالیا به اجرا درآمد. او در این طرح با پنجاه نفر از زنان ساکن در منطقه مصاحبة تاریخ شفاهی انجام داد و پساز ضبطوثبت و مستندسازی تجربیات زیستة آنها، در قالب مقالاتی منتشر کرد. زنان در این منطقة حادثهخیز در مشاغل مختلف بهویژه کشاورزی، رستورانداری و گردشگری نقشآفرینی میکنند و عاملیت دارند. ترک خانه به دنبال فوران آتشفشان، خاطراتی از سونامی، امدادرسانی پساز زلزله، تاریخچة بازارها، رستورانها و کتابخانهها، بافت فرهنگی اجتماع و تغییرات سبک زندگی زنان در گذر زمان، از جمله محورهایی است که در میزهای گفتوگوی عمومی بهصورت جمعی یا در مصاحبههای فردی به بحث گذاشته شد.
نویسنده با تفسیر دادههای حاصل از تاریخ شفاهی بر این نکته تأکید دارد که مکان در جایگاه یک شخص یا موضوع، در روایتهای زندگینامهای زنان حائز اهمیت است. او در پی کشف ارتباط هویت اجتماع و مکان برآمد تا به تحلیلی دقیق از بافت فرهنگی این منطقه دست یابد. تمرکز بر مؤلفههای فرهنگی منطقه نشاندهندة تعلقِ خاطر زنان به مکان زندگی و تأثیرپذیری از آن است. این تأثیرپذیری و به تبع آن تأثیرگذاری بر اعضای خانواده و دوستان، زمینة گفتمانهای فرهنگی را فراهم میآورد. مطالعة روشهای مصاحبهشوندگان برای کنار آمدن با بلایای طبیعی و نوسازی زندگی پساز آن بهمنظور ارائه آموزشهای لازم در این زمینه به نسلهای بعد مفید و راهگشاست. انتشار چنین طرحهایی قابلیتهای میانرشتهای تاریخ شفاهی و انعطافپذیری آن را در علوم مختلف به نمایش میگذارد و مشوق علاقهمندان به پژوهشهای میدانی خواهد بود.
گلی ترقی، نویسنده و نخستین فیلمنامهنویس زن ایرانی، پائیز ۱۳۱۸ در تهران و در خانوادهای فرهنگی متولد شد. پدرش، لطفالله ترقی مدیر مجلة ترقی و مادرش عاشق کتاب بود و ذوق نوشتن داشت. او در نوجوانی برای تحصیل به آمریکا رفت، اما چندی بعد به ایران بازگشت و در حوزة شناخت اساطیر ادامة تحصیل داد. ترقی تا زمان انقلاب استاد دانشگاه تهران بود و پساز آن به پاریس مهاجرت کرد.
او که از نوجوانی به ادبیات علاقهمند بود، پساز ازدواج با هژیر داریوش به محافل ادبی راه یافت و به تشویق فروغ فرخزاد وارد فضای داستاننویسی شد. سیساله بود که نخستین اثرش با عنوان «من هم چه گوارا هستم» منتشر شد. بعدتر کتابهایی نظیر «دو دنیا»، «خواب زمستانی» و … را منتشر کرد. همچنین فیلمنامة فیلمهای «بیتا» و «درخت گلابی» از آثار او اقتباس شد.
ترقی در زمرة دومین نسل از زنان داستاننویس ایرانی جای دارد؛ نسلی که پساز سال ۱۳۳۲ به این حرفه قدم گذاشتند. داستانهای واقعگرایانة او نثری روان و لحنی صمیمی دارند و بهلحاظ سادگی متأثر از زبان شاعرانة فروغ فرخزاد و سهراب سپهریاند. او با ترسیم صحنهها و گفتوگوها و بیان مفاهیم ورای اشاره به الفاظ، ضمن به رخ کشیدن هنر داستاننویسیاش، خوانندگان را به اندیشه وامیدارد. ترقی با تردستی دلربای ادبی، زنانی خلق میکند که واقعیاند، آنچنان که گویی مادر یا دختر یا حتی شبیه خودمان در نوجوانیاند، با همان غمها و شادیهای کوچک. او واقعیتهای زندگی زنان را با نگاهی مادرانه به بنمایههای داستان پیوند میزند و راوی زندگی آنان میشود. شخصیتپردازی دقیق و احساس شاعرانهای که از زنان ارائه میکند، با سبکباری به خواننده منتقل میشود و آن را باورپذیر میکند. بیتردید سبک و لحن خاص او در آثار نسل سوم زنانِ نویسنده جریان دارد و این نسل، بسیاری از دغدغههای نوشتن برای زنان را وامدار اوست.
طرح «تاریخ شفاهی خدمات خانگیِ زنان مهاجر»[1] سال ۲۰۰۵ توسط الکساندرا فِراند[2] و لورا کوئیلیسی[3]، استادان دانشگاه سایمون فریزر[4] در کانادا اجرا شد. در این طرح با هشت زن ایتالیایی و ده زن آلمانیِ مقیم ونکوور مصاحبه شد. این زنان پساز جنگ جهانی دوم به کانادا مهاجرت کردند و در آن زمان بیست تا سیساله بودند.
زنان برای رهایی از ویرانههای اروپا پساز جنگ و در آرزوی یافتن شغلی مناسب و امید به پیشرفت راهی کانادا شدند. در آن دوران پذیرش زنان در کانادا تنها به واسطة کار در مشاغل خدمات خانگیِ میسّر بود و آنها از سر اجبار به کارهایی همچون خدمتکاری، پرستاری، آشپزی و آرایشگری در منزل تن دادند. البته آن را به منزلة نقطة شروعی برای زندگی بهعنوان مهاجر پذیرفتند و سالهای بعد در مشاغلی با شرایط مناسبتر مشغول شدند. زنان آلمانی شرایط کار را در کانادا به مراتب آسانتر از آلمان تلقی کردند و زنان ایتالیایی برعکس. نکتهای که زنان متفقالقول بر آن تأکید داشتند، فراگیری زبان انگلیسی در محیط خانواده بود. بدینشکل به راحتی ارتباطات اجتماعیشان را گسترش دادند.
ساختار سؤالات در طرح مذکور بهگونهای طراحی شد تا زنان را قادر سازد روایتهای خود را حول تجربیاتشان متمرکز کنند و در معنابخشی به این فعالیتها، هویت خود را بیابند. زنان داستانهای زندگیشان را با ترکیبی از اشکال روایی همانند حکایتها، لطیفهها و شایعات بازگو کردند. این روایتهای ترکیبی سَرنخهایی به مصاحبهگران داد تا در جستوجوی مسائل زنان و کشف راههایی برای حل آن برآیند. گفتمانهای اجتماعی و تغییر نگرش زنان نسبت به نخستین سالهای مهاجرت و امیدها و انتظارات آنها به روشنی به تصویر درآمده است. طرح تاریخ شفاهی خدمات خانگیِ زنان مهاجر به دلیل انعکاس صدای یکی از منفعلترین گروههای انسانی، از سوی انجمن تاریخ شفاهی کانادا مورد تقدیر قرار گرفت.
[1] Oral history of immigrant women’s domestic services
«کارخونه اگه بود، به بچهها و نوههام میگفتم من خاک این کارخونه رو خوردم»
کتاب «خاک کارخانه: پارچههای ناتمام چیتسازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران»، با عکاسی و پژوهش شیوا خادمی، سال ۱۴۰۲ از سوی نشر اطراف منتشر شد. مؤلف در پی درک فضای کارخانة چیتسازی بهشهر در دهههای گذشته، به سراغ همکاران مادربزرگش رفته که در دهة ۱۳۲۰ در این کارخانه کار میکردند. حاصل گفتوگوی او با کارگران و عکاسی از نمادهای کارخانه، ضمن فراهم آوردن موجبات برگزاری نمایشگاههای هنری، کتاب خاک کارخانه را روانة بازار نشر کرد. این کتاب علاوهبر یادداشت پژوهشگر که به روشنی مسیر پنج سالة به انجام رساندن این تحقیق را نمایان میسازد، مصاحبه با ۱۷ نفر از شاغلان کارخانه را شامل میشود. مصاحبهشوندگان با طیف متنوعی از مشاغل، از بافنده و ریسنده گرفته، تا معلم اکابر، متصدی آمار، آشپز، مدیر امور مالی و چلهدَوان، خاطرات و تجربیات حضور در کارخانه را بازگو کردهاند.
خادمی با گردآوری این مجموعه، اثری چندلایه خلق کرده است که هم خاطرات جمعی منابع انسانی خُرد و خاموش جامعه را منعکس میکند، و هم بخشهای نانوشتة تاریخ کار و کارگری را به شکلی گویا به تصویر میکشد و چهبسا میتواند دستمایة ساخت چندین فیلم سینمایی باشد. نقطة قوت این کتاب، در کنار هم آوردن روایتهای زنان و مردان از فضای کار و مناسبات اجتماعی مردم است. بدینشکل صورتبندی جدیدی از مسائل زنان بهدست میآید و تاریخنگاری زنان در بستر موضوعات و رویدادهای اجتماعی شکل میگیرد. نثر روان و دلنشین مؤلف با بازنمایی سازههای صنعتی کارخانه در محیط سرسبز شمال، در کنار عکسهای هنری او، مستندنگاریِ کمنظیری را پدید آورده است. بیتردید مطالعة این اثر چراغِ راه علاقهمندان پژوهشهای میدانی در حوزة صنعت و کسبوکار خواهد بود.
کتاب «هر زن یک دنیاست، مصاحبه با زنان ایالت چیاپاس»[1] در جنوب مکزیک، سال ۲۰۰۸ با مصاحبه و تدوین واکِر و سوآرِز[2] از سوی انتشارات دانشگاه تگزاس منتشر شد. این پژوهش مشتمل است بر ۲۸ داستان زندگیِ زنان با پیشینههای مختلف اقتصادی، قومی و فرهنگی، از دامدار و کشاورز گرفته تا تاجر و معلم و آشپز و راهبه، با میانگین سنی شصت تا حدود صد سال؛ زنانی که زندگی آسانی نداشتند و گاه در مزارع کوهستانی و دهکدههای دوردست کار میکردند. این زنان از حوادثی نظیر انقلاب مکزیک و آنفولانزای اسپانیایی جان سالم به در برده بودند و وقایعی همچون آزار و اذیت مذهبیون افراطی و نزاع بر سر مالکیت زمینها را تجربه کرده بودند.
هر زن یک دنیاست، با مقدمهای آغاز میشود که در آن، با تحلیلی دقیق از شخصیت راویان روبهرو میشویم. مصاحبهگران در خلال مصاحبه به درک روشنی از ویژگیهای اخلاقی و رفتاری زنان دست یافته و طیف گوناگونی از تجربیات و افکار آنان را تفسیر میکنند. هشت نفر از زنان در جامعة چندوجهی مکزیک از طبقه نسبتاً مرفه و مابقی متوسط و فقیر هستند و چهبسا نقطة قوت کتاب، انعکاس صدای زنان محروم جامعه است. راویان ضمن بیان اعتقادات و آداب و رسوم تمدن کلاسیک مایاها در مکزیک و به تصویر کشیدن رویاها و آرزوهایشان در دوران کودکی و جوانی، به دشواریهای کار در مزارع و کارگاههای خیاطی و بافندگی و خدمتکاری در منازل اربابان و یادآوری خاطرات آن دوران اشاره میکنند. اما افسوس گذشتهها را نمیخورند، بلکه از اینکه هنوز فرصت زندگی دارند، خرسندند. آنها عشق به زندگی و تلاش و استواری را به فرزندانشان میآموزند و روایتگر حرکت در مسیری هستند که رو به کمال دارد و جهان پیرامونشان را با نگاهی خوشبینانه برای خود و دیگران تغییر میدهند.
[1] Every woman is a world, interviews with women of chiapas
کتاب «تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار» توسط سمیهسادات شفیعی گردآوری و سال ۱۴۰۰ از سوی نشر ثالث منتشر شد. اکنون چاپ ششم این اثر روانة بازار نشر شده است. شفیعی، پژوهشگر جامعهشناسی تاریخی، با یاری شماری از پژوهندگان تاریخِ زنان، این پژوهش را در یازده فصل به سرانجام رسانده است.
فصل نخست «زن، خانواده و نظم جنسیتی در عصر قاجار»، شرحی است بر ساختار جنسیتی پدرسالار. فصل دوم «نهاد شبستان»، به بررسی شبستانها و فضای کالبدی آن اختصاص دارد. فصل سوم «زنان قجری و مصرف فراغتی حوزة عمومی»، متمرکز است بر کردوکارهای زنان در حوزة عمومی. فصل چهارم «زنان و پزشکی»، دسترسی زنان به نظام سلامت را موشکافی کرده است. فصل پنجم «مطالعة جنسیتی باورهای عامیانه»، تحلیلی است بر مقولة جنسیت و مطالعات علوم اجتماعی. فصل ششم «زنان عصر قاجار: جرایم و مجازاتها»، به نزاع خانوادگی و جرایم زنان اشاره دارد. فصل هفتم «زنان در گفتمان مشروطه»، گذری است بر تحولات مربوط به آموزش زنان. فصل هشتم «جراید زننگار و مسئله هویت زنانه»، روزنامههای زننگار این دوره را ارزیابی کرده است. فصل نهم «ارزشهای زنان در آغاز عصر مدرن شدن»، تحلیلی است بر مطالبات زنان در عصر مشروطه. فصل دهم «واکاوی نمونههایی از بینش اجتماعی و سیاسی زنان»، به مطالعات موردی درزمینة موارد پیشگفته اشاره دارد. فصل یازدهم «زنان در عکسهای قجری»، بر موضوع زنان بهعنوان سوژه عکاسی تأکید دارد.
نویسندگان با اذعان به این نکته که زنان بهعنوان نیمی از جامعه در تاریخ مردمحور عصر قاجار فراموش شدهاند، دریچههای نوینی را پیشِ چشم علاقهمندان میگشایند. مشارکت اجتماعی زنان در قالب فعالیتهای خیریه، از جمله مؤلفههایی است که خوانندگان را با میزان کنشگری آنان آشنا میسازد. شناخت تغییرات اجتماعی جامعه در ارتباط با زنان، و در بستر تعاملات زندگی از نقاط قوت این کتاب است؛ اینکه ارتقای سطح زندگی زنان جز با موشکافی تحولات گذشته، مطالعة انتقادی در باب تحلیلهای پیشین، و شناخت راهکارهای اصولی میسّر نمیشود.
طرح «تاریخ شفاهی آشپزی خانگیِ زنان»[1]، سال ۲۰۱۷ توسط کا سِنگ لو[2]، مورخ و محقق دانشگاه استرالیای غربی در سنگاپور اجرا شد. او با سیزده آشپز باتجربه و در ضمن آن، با سایر اعضای خانوادههایشان مصاحبه انجام داد. مصاحبهها در فضای خانواده بهصورت جمعی صورت پذیرفت و بهکارگیری این روش، زمینة تکمیل روایتهای زنان و بازنمایی گفتمان زنانِ آشپز را فراهم آورد. تاریخ آشپزی از منظر تاریخ شفاهی یک سر در گذشته دارد و یک سر در آینده؛ بهعبارتی فرهنگ غذایی گذشتگان را پیشِ روی آیندگان قرار میدهد تا با ابتکارات جدید، این فرهنگ را غنا بخشند.
در راستای توسعة اقتصادیِ سنگاپور که به گسترش مشاغل خانگی انجامید، زنانی که در نزدیکی شهرکهای صنعتی سکونت داشتند، از نخستین افرادی بودند که از این فرصت بهره بردند و طبخ غذا برای کارخانهها را پذیرا شدند. با افزایش تقاضا، بسیاری از آنان بهطور خانوادگی آشپزی را ادامه دادند و سه نسل از زنانِ خانواده با اشتیاق در کنار هم، تجربیاتشان را به اشتراک گذاشتند، و بدینشکل کوچکترها از بزرگترها تهیة غذاهای سنتی را آموختند و کوچکترها نیز با نوآوری و خلاقیت، تنوع چشمگیری در مکاتب آشپزی سنگاپور پدید آوردند.
ثبت تاریخ اجتماعی زنانِ سنگاپوری از روزن مصاحبه با آشپزهای خانگی، بسیاری از مردم را به علم تاریخ بهطور عام، و مردمنگاری بهطور خاص علاقهمند کرد. مطالعات پیرامون مشاغل خانگی در این کشور در دهههای گذشته بیاهمیت تلقی میشد و بهنوعی نامرئی بود. اما با تأثیر آن در توسعة صنعتی جدی گرفته شد و به یک گرایش در تحقیقات تاریخی بدل گردید. شماری از غذاهای خانگی بهعنوان میراث فرهنگیِ ناملموس در یونسکو به ثبت رسید و مکتبهایِ آشپزیِ برآمده از خُردهروایتهای آشپزها، اشتیاق نسبت به غذاهای این کشور را افزون کرد. روشهای اجرای این طرح، بهعنوان الگویی بهمنظور ثبت تاریخ شفاهیِ مشاغل خانگی در سراسر دنیا کاربرد دارد.
[1] Oral History of Women’s home cooking in singapore
معصومه سیحون (۱۳۱۳- ۱۳۸۹)، با نام پیشینِ منیر نوشین، نقاش، مؤسس گالری سیحون و از چهرههای تأثیرگذار در هنرهای تجسمی معاصر با حدود نیمقرن فعالیت هنری بود. او که سالهای کودکیاش در رشت و قائمشهر طی شد، بهدلیل شغل پدر دهسال در اهواز زندگی کرد و پساز نقلمکانِ خانوادهاش به تهران، در دبیرستان نوربخش تحصیل کرد. سال ۱۳۳۵ در کنکور دانشکدة هنرهای زیبا در رشتة نقاشی پذیرفته شد و چندی بعد با هوشنگ سیحون ازدواج کرد. سال ۱۳۴۵ همزمان با خلق آثار هنری، گالری سیحون را بنیان نهاد. این گالری بهعنوان یکی از قدیمیترین گالریهای هنری در تهران، با به نمایش گذاشتن آثار هنرمندانی همچون سهراب سپهری، حسین زندهرودی، رضا مافی، علیاکبر یاسمی و … نقشی برجسته در معرفی استعدادهای هنری داشت. سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و انجمن نقاشان ایران در دهة۱۳۸۰ از دستاوردهای هنری او تقدیر کردند.
سیحون در کوچه پسکوچههای کودکی عاشق نقاشی و طرح و رنگ شد و سرنوشتش با رنگوبوم گره خورد. نگاه سرشار از شور و شوق او به زندگی در آثاری که فضایی آبستره دارند، هویتی منحصربهفرد به تابلوهایش بخشیده و در نمایشگاههای نقاشیِ «مهجور مؤثر» و «مرثیهای برای خودم» جلوهای کمنظیر یافته است. عشق به تعالی هنر و توجه به بالیدن جوانان در این عرصه، او را برآن داشت تا با حمایت همسرش گالری سیحون را برپا کند و بدینشکل به جریان تقابل سنت و مدرنیته قوت بخشد. او با اندیشهای پویا و دستانی سبز که قدرت رویاندن داشت، مأوای هنرمندان جوان بود و زمینة برآمدن و رشد آنان را مهیّا کرد. به یُمن تلاشهای مادرانة این بانوی هنرمند، نام او در بلندای تاریخ هنرهای معاصر ایران ماندگار شد.
کتاب «دوستی بدون مرز: داستانهایی از زندگی زنان در آلمان»[1]، تألیف فیل لِسک[2]، پژوهشگر کالج دانشگاهی لندن، سال ۲۰۲۰ از سوی انتشارات بِرگهان[3] در نیویورک در ۳۳۸ صفحه منتشر شد.
در طول نیمقرن از تقسیم آلمان در سال ۱۹۴۷ تا اتحاد آن در ۱۹۹۰ و پسازآن، ۳۰ زن از شهر شونبِک[4]، آرشیوی از دهههای مختلف زندگیشان گردآوری کردند که مشتمل است بر عکسها، نامهها و … آنان هرساله از نقاط مختلف آلمان خود را به کلیسای زادگاهشان میرسانند تا خاطراتشان را مرور کنند. این کتاب با تحلیل مصاحبه با زنان و بازنویسی روایتهای آنان، به موشکافی چنین موضوعاتی در آلمان شرقی و غربی پرداخته است: حقوق و جایگاه اجتماعی زنان، پیشرفتهای شغلی، رفاه اجتماعی، آزادی مطبوعات، آموزش، تحصیل فرزندان و …
فصل اول مروری دارد بر سالهای نوجوانی و تحصیل در مدرسه. فصل دوم جدایی از خانواده را بررسی کرده است. فصل سوم نگاهی دارد به دوران فعالیتهای حرفهای. فصل چهارم سرگرمیهای دوران بازنشستگی را به تصویر کشیده است، و فصل پنجم به دهههای پساز اتحاد آلمان و تلخیها و شیرینیهای آن پرداخته است.
دوستی بدون مرز دریچهای به سوی زندگیِ روزمرة زنان در آلمان گشوده و توجه پژوهشگران را به این اسناد منحصربهفرد جلب کرده است. تحلیل دادهها نشان میدهد که چطور تفسیر زندگی زنان به درک صحیحی از احساسات و فعالیتهای اجتماعی آنان میانجامد. این اثر دستیابی به تاریخنگاری واقعگرایانه از روزن داستانهای زنان را با جانمایی در بافت تاریخی حوادث ممکن میسازد. نویسنده با پرداخت خُردهروایتهای این گروه کوچک، سیاستهای فرهنگی حاکم بر آلمان شرقی و غربی را در گسستهای تاریخی اروپا ارزیابی کرده است. این کتاب ضمن ستایش از سوی مورخان تاریخ زنان و پژوهشگران تاریخ اجتماعی، بهعنوان الگویی برای تحلیل یافتههای حاصل از مصاحبهها به علاقهمندان توصیه میشود.
[1] Friendship without Borders: Women’s of power, politics, and everyday life across East and West Germany
کتاب «زنان و دختران در صنعت نساجی کِبک»[1]، تألیف گیل گاتبرت بِرانت[2]، سال ۲۰۱۸ از سوی انتشارات باراکا[3] منتشر شد. این کتاب بر اساس مصاحبه با ۸۴ نفر از کارگران زن در کارخانههای نساجی کِبک، در فواصل سالهای ۱۸۸۱ تا ۱۹۵۱ شکل گرفته است. گاتبرت بِرانت متخصص تاریخ زنان و مؤلف کتاب سه جلدی تاریخ زنان در کانادا است.
تصویری که از کارگران زن، تا پیشاز انتشار این اثر ارائه میشد، افرادی ناتوان و قربانیانِ مستعد سرکوب بود. در این پژوهش با مقایسة تغییرات و ویژگیهای نیروی کار و نوع مشاغل زنان، این تصویر به طرز چشمگیری تغییر کرد. این کتاب، تحولات کارگری و درک زنان از فرهنگ کار و جنبشهای برابریخواهانة آنان را در سالهای مورد بحث ترسیم میکند. زنان که بیش از نیمی از کارگران شاغل در صنعت پنبه و نساجی را تشکیل میدادند، به واسطة نقشهای چندگانه در خانه و کارخانه، نقش مؤثری در صنعتی شدن کِبک و تبدیل آن به جامعهای شهری بر عهده داشتند. نویسنده علاوهبر درج روایتهای زنان، موضوعات تأثیرگذار در تاریخ صنایعِ کانادا را بر مبنای سایر منابع دستِ اول، تحلیل و موشکافی کرده است.
زنان در این گفتوگوها در مورد جنبههای مختلف زندگی و فعالیت در کارخانهها سخن گفتند و شرایط محیطهای کارگری را بررسی کردند. همچنین انگیزة کار در صنایع نساجی و تلاش برای دستیابی به حقوق برابر را به بوتة نقد گذاشتند. آنان ضمن تشریح نگرشهای حاکم بر جوامع کارگری، شرایط اقتصادی خانوادههای کارگر را مرور کردند. منتقدان تاریخ کار و کارگری، این کتاب را ترسیم کمنظیری از شرایط کار زنان در عصر صنعتی شدن دانستهاند.
[1] Through The Mill: Girls and Women in Quebec Cotton Textile Industry 1881- 1951
«خاطرات ممنوعه: تجربیاتِ زنان از سال ۱۹۶۵ در اندونزی»
کتاب «خاطرات ممنوعه: تجربیاتِ زنان از سال ۱۹۶۵ در اندونزی»[1]، با ویراستاری مِری کالیمون[2]، لیلیا وِتانگتِرا[3] و کارِن کامپبِل نِلسون[4]، با ترجمة جِنیفر لیندسی[5] در سال ۲۰۱۵ از سوی انتشارات دانشگاه موناش در استرالیا منتشر شد. این اثر بر مبنای مصاحبه با چهل نفر از زنانِ بازمانده از خشونتهای ضدکمونیستی در استانهای شرقی اندونزی تألیف شده است. محققان مؤسسه تاریخ اجتماعی اندونزی انجام مصاحبهها را عهدهدار بودهاند و استادان مطالعات زنان، مصاحبهها را پساز مستندسازی، در قالب هشتمقاله تحلیل محتوای کیفی کردهاند.
بهرغم اینکه متقاعد کردن زنان برای شرکت در مصاحبه چندان آسان نبود، اما آنان با جایگاه اجتماعی متفاوت، از معلمان گرفته تا کارگران، کشاورزان و فعالان اجتماعی، از شکنجه و آزار در پی پاکسازی جامعه از تفکرات کمونیستی سخن راندهاند. زنانِ مظنون به کمونیست بودن، حتی گاه بدون اینکه بدانند چه جرمی مرتکب شدهاند، مدتها در زندان بودند. اخراج معلمان از مدارس، فروپاشی خانوادهها و نقش کلیسای پروتستان در همراهی با خشونت علیه زنان، از جمله موضوعات کتاب است.
ویراستارانِ خاطرات ممنوعه براین باورند که تا پیشاز انتشار این اثر، دیدگاههای قربانیانِ زن در وقایع ۱۹۶۵ نادیده گرفته شده بود. تاریخ شفاهی ضمن فراهم آوردن فرصتی برای شنیدن صدای زنان، تحلیلگران را قادر ساخت تا با مطالعة این رویداد تاریخی و با اتکا به رویکردی تجربی، به نیابت از راویان، آن را تجربه کنند. گرچه بسیاری از تحلیلها در باب کموکیف روایتهای زنان تلخ و دلخراش است، اما نقطة قوت این پژوهش، انساندوستیِ برآمده از دل روایتهای زنان است؛ زنانی که کوشیدند ضمن اندیشیدن به تدابیری تحسینبرانگیز برای استواری در آن دوران، فرزندانشان را با امید به آینده پرورش دهند.
[1] Forbidden Memories: Women’s experiences of 1965 in Eastern Indonesia
کتاب «بازیابی گذشتة ما: مبارزه برای حق رأی زنان»[1]، با مصاحبه و تدوین شِرنا گلوک بِرگر[2]، استاد مطالعات زنان در دانشگاه کالیفرنیا، نخستینبار سال ۱۹۹۰ از سوی دفتر تاریخ شفاهیِ کتابخانة بَنکرافت[3] در آمریکا منتشر شد. ویراست دوم آن نیز سال ۲۰۱۰ نشر یافت. این اثر بر مبنای تحلیل کیفی محتوای مصاحبه با دوازده نفر از رهبران زن در جنبش حق رأی زنان به رشتة تحریر درآمده است. ژانت رانکین[4]، آلیس پُل[5] و سارا بارد فیلد[6] از جمله مصاحبهشوندگان این مجموعه هستند. فایلهای صوتی و تصویری مصاحبهها در دانشگاه کالیفرنیا، دانشگاه برکلی و کتابخانة بَنکرافت حفظ و نگهداری میشود.
بازیابی گذشته، با درآمدی بر تاریخ شفاهی آغاز میشود. نویسنده در این بخش ضمن برشمردن ویژگیهای این روش پژوهشی، بر بهرهمندی از آن بهمنظور ثبت فرهنگ عامه و ارائه تصویری روشن از تاریخ اجتماعی جوامع تأکید کرده است. همچنین آموزش تاریخ شفاهی را از دوران نوجوانی ضروری میداند تا دانشآموزان در مصاحبه با اعضای خانواده با گذشته پیوند برقرار کنند.
زنان در این مصاحبهها در قامتِ مصلحان اجتماعی تجربیات خود را از مبارزه برای دستیابی به حقوق برابر با مردان به اشتراک گذاشتهاند. همبستگی زنان، شکلگیری انجمنهای متعدد، و تکوین فرآیندهای اجتماعی تأثیرگذار بر ارتقای جایگاه زنان در دهههای مختلف، از جمله دستاوردهای این جنبش است. رویدادهای تاریخی در مسیر تحقق آرمانخواهی زنان در پرتو اجرای این طرح موضوعمحور، به دقت ارزیابی شده است. مستندسازی دقیق تدوینگر و تجزیهوتحلیل گفتههای راویان از طریق پژوهش در اسناد و کتابها و درج توضیحات بجا و مناسب، این کتاب را به اثری قابل استناد در حوزة تاریخ زنان در آمریکا بدل کرده است.
[1] Recovering our past: The struggle for woman’s suffrage
کتاب «تاریخ شفاهی فوتبال زنان در استرالیا»[1]، تألیف گریگوری موریس داونز[2]، سال ۲۰۱۵ از سوی انتشارات دانشگاه ویکتوریا[3] در استرالیا چاپ و منتشر شد. این اثر بر اساس پایاننامة دکترای مؤلف و بر پایة مصاحبه با ۱۸ زن و ۳ مرد، اعم از بازیکنان، مربیان و داوران به نگارش درآمده است.
شکلگیری تیمهای فوتبال زنان در استرالیا، به دهة ۱۹۷۰ بازمیگردد، زمانیکه مهاجران انگلیسی شوقِ تماشای فوتبال زنان را در دل و جان استرالیاییها زنده کردند. عشق زنان به فوتبال موجب شد تا ورزشی که تا آنزمان کاملاً مردانه بود، به سرعت رو به جلو حرکت کند و محبوبیتی عام یابد. پساز آن زنان فوتبالیست در برنامههای رادیویی و تلویزیونی حضور یافتند و آکادمیها و مدارس فوتبال زنان بنیان نهاده شد.
نویسنده پساز بررسی جایگاه زنان در تاریخ ورزش استرالیا، فراز و نشیبهای شکلگیری فوتبال زنان و دهههای شکوفایی آن را تبیین کرده است. سپس با درج بخشهایی از مصاحبه با ورزشکاران، به تحلیل کیفی دادههای حاصل از تاریخ شفاهی مبادرت ورزیده است. تحلیل کیفی محتوای مصاحبهها، او را قادر ساخته است تا اصالت و حقیقت یافتهها را تفسیر کند. در واقع پساز مرور گفتههای راویان، موضوعات قابل استنباط را استخراج کرده و به بوتة نقد گذاشته است.
زنان ورزشکار با بیان خاطرات، سفر فوتبالی خود را به گذشته آغاز کردند و از نخستین حضور در بازیهای رسمی سخن گفتند، تبعیض علیه دختران را در سالهای ابتدایی توجه به فوتبال روایت کردند، از موافقت و مخالفت خانوادهها گفتند، از مردان حامی ورزش بانوان و زنان مشوق در این مسیر سخن راندند، و از دوستیهای پایدار با دوستان ورزشی گفتند. زنان متفقالقول به تشویق دختران جوان به انجام تمرینات ورزشی برای تأثیر مثبت دیرپای آن بر روحیه و جسمشان تأکیدی ویژه دارند و همچنان با مهر و عطوفت، در راه پیشرفت فوتبال زنان در استرالیا تلاش میکنند.
طرح تاریخ شفاهی زنانِ کارگر در کانادا[1]، سال ۱۹۹۴ توسط جوآن سَنگستِر[2] به اجرا درآمد. ۳۲ زن که در فواصل سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۵ در کارخانههای بزرگِ شهرهای صنعتی کانادا کار میکردند، مصاحبهشوندگان این طرح را شامل میشوند. دادههای حاصل از اجرای طرح، بهصورت پایاننامه و مقاله منتشر شده است.
روایتهای زنانه در این مصاحبهها که تا آنزمان نادیده گرفته شده بود، گرهگشای نقاط کور تاریخ زنان در کانادا است. تجربیات شخصی و منحصر بهفرد راویان در باب وقایع مختلف و توصیف فضای حاکم بر کارخانهها، که گاه مترادف و گاه متناقضاند، زمینة شکلگیری تجربة جمعی را فراهم آورده است. شماری از زنان نقش خود را در حوادث کمرنگ تلقی میکنند، اما برعکس تعدادی از آنها که جزو رهبران اتحادیههای کارگری بودند، به تعامل سازندة زنان در ارتقای شرایط شغلی و برخورداری از حقوق مساوی با مردان در محیط کاری اذعان دارند.
سازماندهی اعتصابات کارگری و مسائل پیرامون آن و تأثیر آن بر روابط خانوادگی و گاه مخالفت خانوادهها با حضور زنان در این اعتصابات، از جمله مواردی است که بهطور دقیق در این مصاحبهها به تصویر کشیده شده است. تنوع تجربههای زنان از فرازونشیبهای کار در کارخانهها در دوران جنگ جهانی دوم و تحلیلی که از وضعیت زنان در آن سالها دارند، زوایای مختلف اقتصاد خانوادهها را در این برهة تاریخی آشکار میسازد. در ضمن بخشی از مصاحبههای این طرح دستمایة کار مستندسازان قرار گرفته و بر اساس آن، فیلمهای مستند تهیه شده است. همچنین محتوای مصاحبهها از سوی پژوهشگران تحلیل کیفی شده و موضوعات قابل استنباط آن، کشف و موشکافی شده است.
تاریخ شفاهی زنان ایتالیایی- کاناداییِ[1] دانشگاه سیمون فریزر[2] در ونکوور[3]، یکی از طرحهای مجموعة متنوع این دانشگاه است که سال ۲۰۱۰ بهطور مشترک با انجمن تاریخ کانادا به اجرا درآمد. تاریخ شفاهی پناهندگان لهستانی در ۱۹۵۶، تاریخ شفاهی جنبشهای کارگری، تاریخ شفاهی مهاجران هندی و تاریخ شفاهی ژاپنیهای مقیم کانادا، از جمله سایر پژوهشهای این دانشگاه است.
در طرح پیشگفته با زنان ایتالیایی که در ربعِ اول قرن بیستم به کانادا مهاجرت کردهاند، به مدت ۱۰۰ ساعت مصاحبه شده است. مصاحبهگران از میان دانشجویان و اعضای انجمن انتخاب شدهاند. بیشتر مصاحبهها به زبان انگلیسی و مابقی به ایتالیایی است، البته متون ایتالیایی نیز به انگلیسی ترجمه شده است. خروجیهایِ طرح اعم از صوت، تصویر، متن و ضمایم مصاحبهها به تفکیک فهرستنویسی شدهاند و علاوهبر انتشار اطلاعات کتابشناسی مصاحبهها، اصل منابع نیز در کتابخانة دیجیتالی دانشگاه بارگذاری[4] شده است. به دلیل کدگذاری واژگان و عبارتهای کلیدی در متون، پژوهشگران به سهولت به مطلب موردنظرشان دسترسی پیدا میکنند.
زنان در این گفتوگوها، ضمن تشریح دلایل مهاجرت، سالهای نخستین زندگی در کانادا، فعالیت انجمنهای زنان و فرصتهای پیشروی زنانِ مهاجر را مرور کردند و از مواجهه با مشکلات فرزندان، اعتقاد به جامعة مدنی و کار داوطلبانه و روشهای حفظ آداب و رسوم ایتالیا سخن گفتند. بررسی جزئیات سیاست دولتمردان کانادا در قبال زنان در دهههای مختلف و نیز موشکافی تفکر زنان نسبت به تحولات ایتالیا در آن سالها، در مقالات مستخرج از اجرای این طرح موردتوجه واقع شده است. تحلیل کیفی دادههای حاصل از مصاحبه، بر قابلیتهای تاریخ شفاهی در راستای تألیف تاریخ زنان تأکیدی ویژه دارد. همچنین فرصتی فراهم آورد تا بتوان به مقایسة عقاید و باور زنانِ مهاجر در دهههای پیش و پس از سالهای مذکور پرداخت و تاریخنگاری ملموسی را پیشِ روی علاقهمندان قرار داد.
«مادربزرگ در جنگ چه کردی؟ تاریخ شفاهی زنانِ رود آیلند در جنگ جهانی دوم»
کتاب «مادربزرگ در جنگ چه کردی»، تاریخ شفاهی زنانِ ایالت رود آیلند[1] در شمال شرق آمریکا را در بر میگیرد که سال ۱۹۹۰، از سوی انجمن تاریخ این ایالت منتشر شد. این اثر بر مبنای اجرای مشترک یک طرح تاریخ شفاهی به وسیلة دبیرستان کینگستاون[2] و دانشگاه رود آیلند تدوین شده است. مدیر دبیرستان و استادان تاریخ دانشگاه، مدیریت این طرح را بر عهده داشتند. در این مجموعه، با ۳۶ زن که دارای تجربیاتی از جنگ جهانی دوم بودند، مصاحبه شده است. هفده دانشآموزِ کلاس نهم، مصاحبههای این مجموعه را انجام دادهاند که شماری از آنها، روایتهای مادربزرگهایشان را ثبتوضبط کردهاند.
این کتاب به جنبههای نادیده گرفتهشده از جنگ جهانی دوم پرداخته است. زنان از خانواده، کالج، محل کار و ارتباط با دوستان و نیز در مورد بحرانهای جنگ و تأثیرات عمیق آن سخن گفتهاند؛ تجربیاتی که تا آن زمان مورد بیتوجهی واقع شده بود. زنانی که در دوران جنگ، سالهای جوانی را میگذراندند، اذعان میکنند که جنگ آنان را از حال و هوای جوانی دور و در واقعیتهای زندگی غرق کرد. آنها ناچار شدند در غیاب مردان، علاوهبر مدیریت امور خانه و سرپرستی فرزندان، در مشاغل تولیدی سنگین فعالیت کنند و مهارتهای جدیدی کسب نمایند.
این روایتها، جنبههای تازهای از درک رابطة جنگ با زندگی مردم را آشکار میکند و به عواقب جنگ بیشتر از خودِ جنگ توجه دارد. بسیاری از راویان بر این باورند که در آن سالها، مردم درک درستی از پیامدهای جنگ نداشتند، در نتیجه زنان را قربانی سیاستهای جنگطلبانه میدانند. زنان در هر جایگاهی، احساس مسئولیت فوقالعادهای نسبت به خانواده و جامعه احساس میکردند، بهخصوص آموزگاران که بلافاصله پس از بازگشت شاگردانشان از جبهههای جنگ، در جبران عقبافتادگی تحصیلی آنها کوشیدند.
کتاب مادربزرگ در جنگ چه کردی، به دلایل مختلف از سوی انجمنهای تاریخ و مطالعات زنان و دانشگاههای آمریکا موردتشویق قرار گرفت و موفق به دریافت جوایزی شد. این اثر در وهلة نخست به دلیل درگیر کردن دانشآموزان در اجرای فرآیند تاریخ شفاهی در راستای ثبت تاریخ زنان، تحسینبرانگیز شناخته شد. در وهلة دوم، در نظر گرفتن استانداردهای انجمن تاریخ شفاهی آمریکا در انجام مصاحبه، آن را به الگویی کاربردی در این حوزه تبدیل کرد و در وهلة سوم، با ارائه روایتهای زنده و ملموس و داستانهایِ واقعی جذّاب، کتابی خوشخوان و ماندگار قلمداد شد.
[1] What did you do in the War, Grandma? An Oral History of Rhode Island Women During World War II
در طرح تاریخ شفاهی زنان چینی- آمریکایی[1] که بهطور مشترک از سوی کتابخانة شلسینگر[2] و انجمن زنان چینی در نیو انگلند[3] به اجرا درآمده، تاکنون با بیش از سی نفر از زنانی که به فاصلة دو دهه پس از جنگ جهانی دوم به آمریکا مهاجرت کردهاند؛ مصاحبه انجام شده است. در این راستا، زنان چینی با جایگاه اجتماعی متفاوت، از زنان خانهدار گرفته تا کارگران، معلمان، کتابداران و … تجربیاتشان را به اشتراک گذاشتهاند. شماری از مصاحبهشوندگان از طریق انجمن شناسایی شدهاند و تعدادی نیز براساس فراخوان کتابخانة شلسینگر به این طرح پیوستهاند. مصاحبهها به هر زبانی که راویان راحتتر باشند، انجام میشود.
منابع حاصل از اجرای طرح مذکور، در کتابخانة شلسینگر، بهعنوان کتابخانة تخصصی تاریخ زنان در آمریکا، مطابق با شرایط درجشده توسط مصاحبهشوندگان در فرمها/ توافقنامههای آگاهانه، در دسترس پژوهشگران قرار میگیرد.[4] از جمله پرسشهای اصلی طرح میتوان به این موارد اشاره کرد: پیشینة خانوادگی، خاطرات کودکی و نوجوانی، هدف از مهاجرت، نخستین تجربههای زندگی در آمریکا، مشکلات مهاجران، مشاغل و روشهای زنده نگهداشتن سنتهای چینی.
بهرغم اینکه فضای اجتماعی و اقتصادی چین در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و انگیزههای مهاجرت در آن سالها با دهههای اخیر تفاوتهای چشمگیری دارد، اما مجریان طرح بر این باورند که انتقال تجربیات راویان با هدف ثبت تاریخ زنان، چشمانداز روشنی را در برابر دیدگان دختران جوان میگشاید. مصاحبهشوندگان بر این نکته تأکید دارند که جوانان باید برای مهاجرت دلایل توجیهپذیر و انگیزهای قوی داشته باشند، در پاسداشت آداب و رسوم چینیان بکوشند و از سختکوشی و استواری زنان چینی بیاموزند.
کتاب «سخنان زنان، نگاهی زنانه به تاریخ شفاهی»[1]، نخستینبار سال ۱۹۹۱ در انتشارات روتلج[2] در نیویورک منتشر شد و ویرایش جدید آن در سال ۲۰۱۶ با ویراستاری شِرنا بِرگر گلاک[3] و دافن پاتایی[4] چاپ و نشر گردید. بِرگر گلاک مدیر طرح تاریخ شفاهی زنان و مدرس مطالعات زنان در دانشگاه کالیفرنیا و پاتایی، استاد تاریخ زنان در دانشگاه ماساچوست است.
کاوش در زمینة مباحث نظری، روششناختی و دشواریهای گردآوری تاریخ زنان با بهرهمندی از روش تاریخ شفاهی، در قالب سیزده مقاله تبیین شده است. نویسندگان مقالات ضمن تحلیل پیشفرضهای ذهنی، تناقضها و چشماندازهای پیشِ روی تاریخ شفاهی زنان، به کاربرد روایتهای زنانه بهعنوان راهی برای درک تاریخ زنان تأکید کردهاند. استانداردهای علمی و طرحهای اجرایی، از تکنیکهای انجام مصاحبه با زنان گرفته تا تاریخ شفاهی زنان سیاهپوست در آمریکا، کارگران زن در پورتوریکو و زنانِ درگیر در جنگ در خاورمیانه، حاوی نکات کلیدی و کارشناسانه در این حوزه است.
ترتیب و تقدم مقالات بهگونهای است که این امکان را فراهم میسازد تا علاوهبر فراگیری روشمند فرایند تاریخ شفاهی، به تحلیل طرحهای جریانساز پرداخت. ویژگی کتاب در این است که به نقش تاریخ شفاهی در تدوین تاریخ اجتماعی زنان در جوامع مختلف، نگاهی ویژه دارد. روایتهای زنانة مندرج در این اثر، بافت و زمینهای را در اختیار خوانندگان قرار میدهد تا با گروههایی که هیچگاه امکان مکتوب کردن خاطرات و تجربیاتشان را نداشتهاند، ارتباط برقرار کنند و بدانند آنان ضمن اثبات خود در جامعه، همگام با تحولات آن، ادامة مسیر دادهاند. کتاب سخنان زنان یکی از آثار کاربردی و تحسینبرانگیز برای پژوهشگران تاریخ زنان و علاقهمندان مباحث تاریخ شفاهی به شمار میرود.
[1] Women’s Words, The Feminist Practice of Oral History
«عبور از مرزهای تاریخ، پژوهش در زمینة تاریخ شفاهی زنان فلسطینی[1]»، عنوان پایاننامة دکترای اِلن فلیسچمَن[2] در گروه تاریخ خاورمیانه، دانشگاه جورج تاون در واشنگتن است. این پژوهشگر با سفر به فلسطین و کرانة باختری در سال ۲۰۰۶، به بررسی تاریخ زنان فلسطینی از روزن مصاحبههای تاریخ شفاهی پرداخت. حاصل دو سال تحقیق بر روی این طرح، بهصورت پایاننامة مذکور و مقالاتی در این حوزه، چاپ و منتشر شده است.
نویسنده با تمرکز بر تاریخ زنان در خاورمیانه و مطالعة منابع مکتوبِ مرتبط با آن، از جمله نامههای شخصی، خاطرات، روزنوشتها و اسناد، پای در راه پژوهش تاریخ شفاهی گذاشت. ویژگی طرح تاریخ شفاهی زنان فلسطینی، نگاهِ آسیبشناسانة پژوهشگر به محدودیتهای مصاحبه با زنان است. او پس از مصاحبه با ۶۲ زنِ عرب در سنین مختلف و با جایگاه اجتماعی متفاوت، به برخی از دشواریهای ثبتوضبط روایتهای زنان اشاره کرده است. از جملة این مسائل میتوان به خودسانسوری زنان، تفکر مردسالارانه، بیعلاقگی به بیان خاطرات و نگرانی از برخورد جامعه پس از بیان واقعیتها اشاره کرد.
مصاحبه با زنان فلسطینی، علاوهبر جمعآوری دادههایی در زمینة خاطرات زنان از جنگ، آوارگی، امور روزمره، فعالیت نهادهای اجتماعی و … در راستای تاریخ زنان، به دلیل شرح و تفسیر گام به گام مراحل اجرای پژوهش تاریخ شفاهی و ذکر نکات مهم در این مسیر و مؤلفههای موثر بر آن، برای علاقهمندان این بخش از تاریخنگاری آموزنده خواهد بود.
«من در خانه چه کاری انجام دهم»،[1]عنوان طرحی بهمنظور ثبتوضبط روایتهای زنان متاهل ایرلندی در فواصل سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۶۰ است. این طرح تاریخ شفاهی توسط الیزابت کیلی[2] و مایر لین[3]، استادان گروه مطالعات اجتماعی دانشگاه ایرلند و با حمایت مالی کالج کورک[4] در سال ۲۰۰۴ به اجرا درآمد. در طرح مذکور با ۴۲ تن از زنان متاهل مصاحبه انجام شد و روایتهای آنان مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. منابع مرتبط با این طرح، در وبگاه کالج کورک در دسترس است و نیز در مقالاتی به قلم مجریان طرح به رشتة تحریر درآمد.
دادههای حاصل از اجرای طرح مذکور نشان داد که بسیاری از مصاحبهشوندگان خانهدار بودند و نقش مادری و مدیریت امور خانه را با طیب خاطر بر عهده داشتند. شماری از زنان برای کمک به اقتصاد خانواده در کارخانهها، مراکز بهداشتی، مؤسسات آموزشی و … به فعالیت پرداختند و کوشیدند بین نقشهای مختلف در خانه و اجتماع تعادل برقرار نمایند. الگوی اشتغال زنان پس از ازدواج، انزوای زنان خانهدار، موانع مشارکت زنان در اجتماع، مراقبت از فرزندان، حمایت از اعضای خانواده و ضعف قوانین در حمایت از زنان از جمله مواردی است که از لابلای صحبتهای راویان استنباط شد.
پژوهش در زمینة زندگی زنان متاهل موجب آشنایی قانونگذاران در دورة کنونی با مسائل این گروه شد و آنان را مصمم کرد تا در جهت نیل به قوانین کارآمدتر گام بردارند. همچنین فرصتی فراهم آورد تا مورخان تاریخ اجتماعی به دور از تکلفهای تاریخنگاری رسمی، با طیف گستردهای از تجربههای زنان روبهرو شوند و در آن سهیم گردند و این مصاحبهها را بهمنظور تدوین تاریخ زنان بهکار گیرند؛ روایتهایی با نگاه زنانه که گاه همپوشاناند و گاه متناقض، و سرشار از شور زندگی و نویدبخش دنیایی بهتر برای دختران جوان.
[1] What would I Be Doing at Home? Oral History of Irish Married Women (1936- 1960)
«از روزنِ چشمان زنان به زندگی بنگرید: تاریخ شفاهی زنان از اتحاد جماهیر شوروی»
کتاب از روزنِ چشمان زنان به زندگی بنگرید[1]، با ویراستاری دِبرا شولتز[2]، المیرا شیسکاراوا[3] و آندرهآ پِتو[4] از مجموعه کتابهای تاریخ شفاهی زنان، سال ۲۰۰۳م. در انتشارات جامعة زنان در نیویورک چاپ و منتشر شد، البته پس از چندی، به زبان روسی نیز نشر یافت.
این اثر در چهار فصل موضوعی تنظیم شده است و هر فصل، مصاحبه با تعدادی از زنان را در جمهوریهای شوروی سابق دربر میگیرد؛ زنانی از تاجیکستان، آذربایجان، روسیه، قرقیزستان و ازبکستان. ساختار کتاب بر اساس موضوعاتی همچون درگیریهای نظامی، اختلافات قومیتی، تفاوتهای مذهبی و زندگی در اتحاد جماهیر شوروی و نحوة گذار از آن و ورود به دوران پساکمونیسم شکل گرفته است. هدف از انتشار این مصاحبهها، ارائه نگاه زنانه به زندگی، در راستای ثبت تاریخ زنان است. ازاینرو با گروههای مختلف زنان اعم از روستایی و شهری، خانهدار و کارگر، سرباز و سرهنگ و …. مصاحبه شده است.
تجارب زنان از زندگی در دوران اتحاد جمهوریها و پسازآن، استقلال هر کدام، بهرغم تفاوتهای فرهنگی عمیق بین ساکنان آن در مناطق مختلف، یافتههای شایان توجهی را بهدست میدهد. روایتهای زنان واقعیتهای آن دوران تاریخی را در برابر دیدگان خوانندگان قرار میدهد؛ مسائلی که شاید از روزنِ دیگری به غیر از تاریخ شفاهی امکان ظهور و بروز نمییافت. احساس مشترک زنان نسبت به بعضی از وقایع، با وجود اختلافهای قومیتی، نشاندهندة تفکر حاکم در نظام سوسیالیستی است. همینطور آرزوهای آنان برای ساختن جامعه بهتر پس از فروپاشی شوروی که گاه مشابه بود، به تکمیل تاریخ زندگی مردم در این دوره کمک میکند.
تغییر نگاه زنان به زندگی پس از فروپاشی شوروی و کوشش بهمنظور طرحریزی بنیانهای جدید در خانواده و تاثیر بر اجتماع با بیان انتقادهای روشنگرانه، نشاندهندة روحیة منعطف آنان است. تلاش زنان برای حضور در اجتماع- پیش و پس از استقلال جمهوریها- تحسینبرانگیز و الهامبخش است؛ اینکه میتوان با امید به آینده همواره در حرکت بود، برای دستیابی به آرمانها جنگید و از پای ننشست.
[1] To Look At Life Through Women’s Eyes: women’s oral histories from the former soviet union
«تاریخ زنان، تاریخ شفاهی و یادگیری فعال: تجربهای از جنوب انگلستان»[1]، عنوان مقالهای است که سو بِرالی[2]، استاد دانشگاه پورتسموث[3] در انگلستان به رشتة تحریر درآورده و در مجلة تاریخ زنان[4]منتشر شده است. این مقاله بر گرفته از یک طرح پژوهشی است که خانم بِرالی بهطور مشترک با دانشجویانش به اجرا درآورده است. هدف از تحقیق مذکور، تمرکز بر فرایند یادگیری تاریخ شفاهی در گروههای تاریخ و مطالعات زنان در دانشگاهها، بهمنظور ثبتوضبط تاریخ زنان است.
به بیان نویسندة مقاله، بهرغم گسترش چشمگیر تاریخ شفاهی در پژوهشهای تاریخی در سالهای اخیر، گنجاندن آن بهعنوان واحدهای مستقل در مقاطع مختلف تحصیلی از کارشناسی تا دکترا، در تمام مؤسسات آموزش عالی انگلستان موردتوجه قرار نگرفته است. بهرهمندی از قابلیتهای کیفی تاریخ شفاهی بر مبنای «یادگیری فعال»، افقهای روشنی را پیش روی علاقهمندانِ تاریخ زنان میگشاید.
در مقالة پیشگفته ضمن برشمردن دلایل لزوم بازنگری واحدهای درسی و اجرای طرحهای دانشجویی، به شرح مراحل اجرای طرح «تاریخ شفاهی زنان خانهدار در جنوب انگلستان» پرداخته شده است. این طرح که روایتهای زنان از زندگی در فواصل سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰م. را در بر میگیرد، موضوعاتی همانند سرگرمیهای زنان، احساس آنان از کار در منزل و میزان مشارکت زنان در تصمیمگیریهای خانواده را به بحث گذاشته است. دانشجویان از خلال گفتههای راویان به یافتههای در خور تأملی دست یافتند. از جمله اینکه زنان خانهدار در دهة ۱۹۳۰م. به خیاطی و بافندگی علاقة خاصی داشتند، گوش دادن به رادیو رایجترین تفریح آنان بود، وسایل برقی رواج چندانی نداشت و زنان از ماندن در خانه و ایجاد محیطی آرام برای همسر و فرزندانشان احساس رضایت میکردند.
خانم بِرالی بر این باور است که آموزش تاریخ شفاهی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و به تبع آن، اجرای طرحهای موضوعمحور در این حوزه، به نهادینه شدن فرهنگ مطالعة آثار حاصل از مصاحبههای تاریخ شفاهی در میان عامة مردم و استناد به یافتههای منتج از آن از سوی پژوهشگران، یاری میرساند.
[1] Women’s history, oral history and active learning: an experience from southern England
کتاب نوسازیِ زندگی زنان در زمان جنگ: گفتمان و ذهنیت در تاریخ شفاهی جنگ جهانی دوم[1]، براساس مصاحبه با بیش از ۴۲ تن از زنان شکل گرفته است؛ زنانی که در خط مقدم جبهههای جنگ دوشادوش مردان میجنگیدند و زنانی که در سالهای دوری از همسرانشان، سرپرستی خانواده را عهدهدار بودند. این اثر حاصل مصاحبه و تدوین پِنی سامرفیلد[2] است که توسط انتشارات دانشگاه منچستر در لندن[3] چاپ و منتشر شده است.
مروری بر فصلهای کتاب که موضوعاتی همچون جنگ و هویت زنانه، زنان قهرمان، استقلال رأی زنان و تغییر افکار نسلهای مختلف زنان را در بر میگیرد، نشان میدهد که نویسنده با بهرهگیری از قابلیتهای تاریخ شفاهی و رویکرد کیفی آن، توانسته روایتهای شخصی را به تجربههای جمعی نزدیک کند. او از خاطرات مصاحبهشوندگان بهمنظور تعمیم دادههای موجود در گفتمان راویان برای دستیابی به مؤلفههای مشترک بین آنان بهره جسته است.
نوسازیِ زندگی زنان در زمان جنگ، یکی از نخستین پژوهشهایی است که به تجزیهوتحلیل ارتباط میان حافظه شخصی و گفتمان عامه پرداخته است. افکار و روشهای زنان در طول جنگ و پس از آن در گذار از سنت به مدرنیسم، همزمان با فعالیت در مراکز صنعتی به دقت مورد موشکافی قرار گرفته است. آنان با عبور از سختیهای جنگ به بلوغ فکری رسیده و شخصیت مستقلی پیدا کردهاند و به همین دلیل برای خودشان نقشی فراتر از تاثیر در محیط خانواده قائل شده و آن را موثر بر اجتماع دانستهاند. پژوهش مذکور با رویکردی جامعهشناسانه در قابِ شفاف خاطرات، تجارب زنانه از جنگ جهانی دوم را در بوته نقد گذاشته و مفهوم خاصی به تداوم زندگی در آن سالها بخشیده است؛ عاملی که بهگونهای دلیل تمایز نقش زنان در سالهای جنگ نسبت به مردان قلمداد میشود.
[1].Reconstructing Women’s Wartime Lives: Discourse and Subjective in Oral History of the Second World War
«دادِ بیداد: نخستین زندانِ زنانِ سیاسی ۱۳۵۰- ۱۳۵۷»
کتاب دادِ بیداد به کوشش ویدا حاجبی تبریزی، یکی از مبارزان چپ، براساس مصاحبه با بیش از ۳۵ همبندِ سابق او و چند خانواده زندانی در دو جلد منتشر شده است. جلد اول خاطرات زندانیان زن بین سالهای ۱۳۵۰- ۱۳۵۴ش. و جلد دوم مصاحبههای زنان از سال ۱۳۵۴- ۱۳۵۷ش. را دربر میگیرد. جلد اول سال ۲۰۰۳م/ ۱۳۸۳ش. در کُلن، با اسامی کوچک مصاحبهشوندگان و بدون ذکر نام خانوادگی آنان منتشر شد، اما چاپهای بعدی همین جلد در تهران و جلد دوم، با کسب اجازه از راویان با ذکر نام کامل آنها انتشار یافت.
حاجبی مدتی پس از ورود به بندِ زنانِ سیاسی در زندان اوین در سال ۱۳۵۱ش. تصمیم میگیرد ماجراهای داخل زندان را یادداشت و پس از آزادی منتشر کند. به زودی متوجه میشود که واقعیتهای زندان تنها با افشای رفتار زندانبانان و مسئولان زندان آشکار نمیشود، بلکه لازم بود زندگی روزمره زنان نیز ثبت گردد تا فضای زندان به روشنی به تصویر کشیده شود. وی پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۵۷ش و مدتی پس از خروج از ایران، به دلیل عدم دسترسی به یادداشتهای زندان، با زندانیان زن مصاحبه انجام داد. محتوای روایتها ازآنِ مصاحبهشوندگان و سبک بیان و پرداختِ آن مربوط به نگارنده اثر است.
کتاب دادِ بیداد روایتی دستِ اول از نخستین زندانِ زنانِ سیاسی در دهة ۱۳۵۰ش. است. شرح تجربیات زنان با دیدگاههای سیاسی متفاوت و بررسی نقش آنان در جامعه سیاسی ایران با رعایت ترتیب زمانی وقایع و ثبتوضبط روایتهایی که مکمل یکدیگرند، از ویژگیهای این اثر است. تدوینگر با ارائه تصاویری ملموس از رنج زنان، شیار درد بر چهرهها، رد شلاق بر پوستها، پرش گوشه چشمهای چروک، پلکهای فروافتاده و … محیط زندانِ زنان را نمایان ساخته است. حاجبی با بهکارگیری شگردهای داستاننویسی، در عین پایبندی به اصالت گفتهها، خوانندگان را تا انتهای اثر با خود همراه کرده است. دادِ بیداد با متن ساده و روان در قامتِ اثری تاریخی و ادبی، چراغ «ادبیات زندان» را که به خاموشی میگراید، روشن نگاه داشته است. بیتردید دادِ بیداد یکی از جدیترین طرحهای تاریخ شفاهی زنان ایرانی در دوران معاصر است.
کتاب «گفتگو با یازده نویسنده زن، از نویسندگی و نویسندگان» براساس مصاحبه با نویسندگان صاحبسبکِ قرن بیستم میلادی تدوین شده است. مصاحبه با این زنان با انتخاب و ترجمه مهرشید متولی در سال ۱۳۸۹ توسط نشر نیلوفر منتشر شده است. ناتالی ساروت[1] و سیمون دو بووار[2] از جمله نویسندگانی هستند که در این اثر به ذکر خاطرات و تجربیاتشان پرداختهاند. آنان جایزههای معتبری همچون نوبل[3] و پولیتزر[4] را دریافت کردهاند.
زنان در این مصاحبهها علاوه بر بیان شرححال و پیشینه خانوادگی، به نخستین جرقههای نویسندگی اشاره کردهاند و اینکه کدامیک از نویسندگان الهامبخش آنان در نوشتن بودهاند. نگاه زنانه در انتخاب طرح و درونمایه آثار و گزینش شخصیتها، بهخوبی از لابلای روایتهای مصاحبهشوندگان درک میشود. موضوعاتی همچون انتخاب نویسندگی بهعنوان یک حرفه، رقابت با مردان، طرز فکر خوانندگان نسبت به نویسندگان زن و توجه به مسئولیتهای زندگی بهعنوان یک همسر یا مادر، از جمله مواردی است که از پاسخهای راویان قابلِ استنباط است.
مصاحبهگرانِ این مجموعه با سبکهای مختلف نویسندگان کاملاً آشنایی داشتند و بهصورت تخصصی وارد حوزه انواع ادبی آثار در دوران معاصر شدهاند. دیدگاه زنانه مصاحبهکنندگان در طرح سوالات و پیگیری پاسخها، این فرصت را به خوانندگان میدهد تا به مؤلفههای مشترکی بین این نویسندگان دست یابند و به تاثیر حوادث اجتماعی بر ذهنیت زنان و آفرینش آثار ماندگار در عصر کنونی پی ببرند. کتاب گفتوگو با یازده نویسنده زن، علاقهمندان پژوهش در حوزه تاریخ شفاهی زنان را با مباحث و سرفصلهای نوینی در این حوزه از تاریخنگاری آشنا میکند و ایدههای جدیدی را پیشِ روی آنان قرار میدهد.
«تاریخ شفاهی جنبشهای برابریخواهی زنان (۱۹۷۰- ۱۹۸۵)، کتابخانه انگلستان»
کتابخانه ملی انگلستان دارای مجموعه متنوعی از مصاحبههای تاریخ شفاهی است که از آن جمله میتوان به گفتوگوهایی در زمینه بهداشت، فرهنگ عامه، آموزش، سیاست، صنعت، تجارت، مشاغل خانگی و مهاجرت اشاره کرد. یکی از طرحهای تاریخ شفاهی این کتابخانه به بررسی جنبشهای برابریخواهی زنان در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی[1] پرداخته است. در این طرح بهطور گسترده با اعضای فعال جنبشهای زنان در سالهای مذکور در انگلستان، ولز، ایرلند و اسکاتلند مصاحبه شده است. مصاحبهشوندگان از روزن این گفتوگوها از فراز و نشیبهای جنبشهای زنان و دیدگاهها و احساسات آنان در آن برهه تاریخی و نیز از بازخورد فعالیتهایشان در جامعه بریتانیا سخن گفتهاند.
یکی از مهمترین دستاوردهایی که مجریان طرح (از مورخان و پژوهشگران حوزه مطالعات زنان هستند) در خلال این روایتها به آن دست یافتهاند، تصاویری مستند از افکار، روشها و تلاشهای سه نسل از زنان است. بدین شکل که مصاحبهشوندگان به دلیل ناخشنودی از شرایط جامعه و وضعیت حاکم بر زندگی مادرانشان، به جنبشهای زنان ملحق شده بودند. پس از آن کوشیدند تا همنسلان خودشان را با تواناییها و قابلیتهایشان آشنا سازند و در ضمن، دریچههای جدیدی را فرا روی دختران جوان قرار دهند.
خروجیهای حاصل از اجرای طرح تاریخ شفاهی جنبشهای برابریخواهی زنان، بهطور مشترک توسط بخش تاریخ شفاهی کتابخانه انگلستان و گروه تاریخ اجتماعی این کتابخانه ساماندهی شده است. فهرستنویسی و دسترسپذیری مصاحبهها نیز هماهنگ با استانداردهای در نظر گرفتهشده برای سایر منابع کتابخانه آمادهسازی شده است. تاکنون ده فیلم مستند براساس مصاحبههای طرح پیشگفته تهیه شده است که از آن جمله میتوان به فیلمهای «چه کسی بودیم، چه کسی هستیم»[2] و «خانواده بوردر»[3] اشاره کرد که جوایزی را از جشنوارههای بینالمللی دریافت کردهاند.
[1] Oral history interviews of the women’s Liberation movement featuring activists
کتاب زنان در کوبا[1] براساس مصاحبه با رهبران زن در انقلاب کوبا (۱۹۵۹)؛ ویلما اسپین[2]، یولاندا فرر[3] و آسلاد د لوس سانتوس[4] در سال ۲۰۱۲م. منتشر شده است. این اثر در سال ۱۳۹۷ش. توسط شهره ایزدی و سعیده شکرخدائیان به فارسی ترجمه شد و از سوی انتشارات طلایه پرسو چاپ و نشر گردید.
کتاب شامل دو بخش است که در دو جلد به چاپ رسیده است. در بخش نخست تجربیات انقلابی و در بخش دوم سازوکارهای سازندگی جامعهای جدید در کوبا روایت شده است. در این اثر نقش زنان در انقلاب کوبا به تصویر کشیده شده و مستندسازی شده است. مصاحبهشوندگان در اوایل جوانی به جنبش انقلابی پیوسته و با توجه به قابلیتهایشان به رهبری گروههای مختلف منصوب شده بودند.
مصاحبههای منتشرشده در کتاب مذکور بهخوبی نمایانگر احساسات و افکار زنان در آن برهه تاریخی است. صدای زنان با حفظ لحن و کلامشان به خواننده منتقل میشود. رهبران زن در روایتها بر این نکته تاکید دارند که آنان با اعتقاد به انقلاب کوبا خواهان فرصتی برای مشارکت در آن بودند. تحول روحیه زنان در گذار از جامعه پیش از انقلاب به دنیای پس از آن، تلاش بهمنظور ادای دِین به مردم و تغییر روشها در راستای شکلگیری و استقرار اهداف انقلاب کوبا از جمله مواردی است که میتواند الهامبخش زنان در جوامع مختلف باشد. این اثر تاکنون به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
[1] Women in cuba: The making of a Revolution within the revolution
«جنگ چهره زنانه ندارد: روایتهای زنان از جنگ جهانی دوم»
کتاب جنگ چهره زنانه ندارد،[1] اثر خانم سوتلانا اَلکسیویچ[2] براساس مصاحبه با بیش از دویست نفر از زنانی که در ارتش اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم جنگیده بودند، تدوین شده است.[3] این اثر سال ۱۹۸۵م. منتشر و سال ۲۰۱۵م. برنده جایزه نوبل ادبیات شد. همچنین سال ۱۳۹۴ش. توسط عبدالمجید احمدی به فارسی ترجمه شد و به وسیله نشر چشمه منتشر گردید. در حال حاضر چاپ نوزدهم این اثر در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
خانم اَلکسیویچ، مستندنگار اهل بِلاروس، در طول چهار سال، بیش از صد شهر و روستا را مورد بازدید قرار داد تا بتواند خاطرات کهنهسربازان زن را ثبتوضبط کند؛ زنانی که نهتنها افراد مجروح را در جبهههای جنگ مداوا میکردند، بلکه به تکتیراندازی، منفجر کردن پلها، شناسایی مواضع دشمن و جنگ رو در رو نیز مشغول بودند. در این مصاحبهها با زنان پارتیزان، پرستار، خلبان، رختشوی، بیسيمچی و … گفتوگو شده است. آنان از تاریخ خود که زمانی کاملاً مردانه بود، دفاع کردهاند و ضمنِ تشریح نقشآفرینی در جنگ، به بیان احساسات، افکار، روشها و تلاشهایشان پرداختهاند.
شیوهای که مصاحبهگر بهمنظور تدوین مصاحبهها برگزیده است، انتقال بیکم و کاست توضیحات شاهدان عینی و ارائه نگاه زنانه به خوانندگان است. نویسنده، صداهای زنان را به شکلی واقعی و ملموس منعکس کرده و روایتها را به شکلی باورپذیر به رشته تحریر درآورده است. نکته قابل توجه در این گفتوگوها، توجه به روحیه لطیف زنان در جبهههای جنگ و به تصویر کشیدن جلوههای انسانیت از دلِ این روایتهاست. بیتردید کتاب جنگ چهره زنانه ندارد، یکی از موفقترین طرحهای تاریخ شفاهی زنان است.
کتاب «زن در شاهنامه» اثر جلال خالقی مطلق، سال ۱۹۷۱/ ۱۳۵۰ به آلمانی منتشر شد و سال ۱۳۹۵ با ترجمة احمد بینظیر از سوی نشر مروارید و در ۱۴۰۱ با ترجمة مریم رضایی توسط انتشارات دکتر محمود افشار نشر یافت. این پژوهش بر مبنای رسالة دکتری خالقی مطلق، نویسنده و شاهنامهپژوه و استاد بخش ایرانشناسی دانشگاه هامبورگ تألیف شده است.
در فصل نخست، «زنان نژاده» بانوان نامدار معرفی و داستانهای مربوط به آنان شرح داده میشود. این گفتار به دلیل تعدد زنان اشرافی مفصلترین بخش کتاب است. فصل دوم، «زنان غیراشرافی» به شرح ویژگی زنانی اختصاص دارد که پیوند نژادی با شاهان ندارند، ازجمله خدمتکاران و دایهها. فصل سوم، «جایگاه دختر در خانة والدین» به نامگذاری دختران و تعلیموتربیت آنان پرداخته است. در فصل چهارم، «مراسم عروسی» آیینها و شرایط ازدواج بررسی شده است. فصل پنجم، «گونههای مختلف ازدواج» به نکات مهم در سنتهای ایرانی و تمایز طبقاتی در قانون ازدواج اشاره دارد. در فصل ششم، «جایگاه زوجه در ازدواج» به روابط میان اعضای خانواده پرداخته شده است. در فصل پایانی، «جایگاه زنان در جامعه»، چگونگی حضور بانوان در اجتماع و فعالیتهای آنان ارزیابی شده است.
کتاب زن در شاهنامه که با پشتوانة علمی مؤلف در شاهنامهپژوهی و انتشار آثاری گرانسنگ در این حوزه به نگارش درآمده است، به روشنی جایگاه زنان را در تاریخ اسطورهای ایران نمایان میسازد. این اثر توجه به این نکته را محرز میکند که برای شناخت نظرگاه حقیقی حکیم طوس در باب بانوان، بایستی بیتهای اصلی و الحاقی را در این موضوع تفکیک کرد. برخی از ابیات به نادرستی به نام فردوسی شهرت یافتهاند. در ضمن غالبِ ابیات زنستیزانه در شاهنامه از زبان قهرمانان داستان و نشاندهندة باور عمومی اجتماع است، نه عقاید فردوسی. به زنان نهتنها از این دیدگاه که دلبران، دختران و مادران قهرمانان بودهاند، بلکه به دید شخصیتهایی مستقل و اثرگذار نگریسته شده است؛ بانوانی که سیاستمدار، خردمند و جنگاورند و ستایش میشوند.
کتاب «زن در عصر صفوی» تألیف مهرداد نوری مجیری سال ۱۳۹۸ از سوی نشر ندای تاریخ منتشر شد. این اثر مشتمل است بر شش فصل و پیوستهای بررسی منابع، نتیجهگیری و کتابنامه. نوری مجیزی فارغالتحصیل دکترای تاریخ ایران پیشاز اسلام، آثار متعددی را در حوزة تاریخ ایران باستان و زنان نامدار صفویه به رشتة تحریر درآورده است.
فصل نخست، «خاستگاه دولت صفوی» ضمن مرور زمینههای شکلگیری صفویه از جلوس شاه اسماعیل تا زمامداری سلطان حسین صفوی، تحولات سالهای پایانی و بسترسازی زوال آن را شرح داده است. فصل دوم، «نگاهی به وضعیت زنان» علاوهبر تبیین وضعیت زنان در جامعة ایران پیش و پساز اسلام، به تجزیهوتحلیل مهمترین رویدادهای مرتبط با زنان پرداخته است. فصل سوم، «وضعیت اجتماعی» نگاهی دارد به موضوعاتی همچون حضور زنان در جبهههای مذهبی، روایتها از شکارگاه سلطنتی و وضعیت خانوادگی زنان. فصل چهارم، «وضعیت سیاسی» ضمن توصیف فضای حاکم بر حرمسرای شاهان صفوی، فعالیتهای زنان نامدار در عرصة سیاست را برشمرده است. فصل پنجم، «وضعیت فرهنگی زنان» با موشکافی ساحتهای ادبی زنان، شرح حال شاعران و هنرمندان را به نگارش درآورده است. فصل ششم، «وضعیت اقتصادی و عمرانی» با تأکید بر خدمات عامالمنفعة زنان، جایگاه آنان را در آبادانی ایران بررسی کرده است.
زن در عصر صفوی با تمرکز بر جایگاه زنان در عرصههای مختلف و با نگاهی ساختارمند، ضمن ترسیم نقش آنان از زوایای مختلف، اطلاعات تاریخی ارزشمندی را در معرض دید خوانندگان قرار میدهد. تحلیل دستاوردهای فرهنگی زنان از محافل ادبی گرفته تا آثار هنری و مکاتبات، از جمله بخشهای خواندنی کتاب است. این پژوهش با کشف مؤلفههای مرتبط با زنان از دلِ آثار تاریخی و سفرنامههای سیاحان اروپایی، در زمرة آثار درخور توجه در حوزة تاریخنگاری زنان قلمداد میشود و بر این نکته تأکید دارد که تبیین نقش زنان در تاریخ صفویه، پژوهشهای پُرشماری میطلبد، تا علاوهبر بیان دلایل کمرنگشدن نقش آنان، موجبات گردآوری تاریخنگاری نوین صفویه را فراهم آورد.
ستاره فرمانفرماییان (۱۲۹۹، شیراز- ۱۳۹۱، لس آنجلس) استاد دانشگاه، نویسنده و پیشگام در مددکاری اجتماعی ایران بود. او فرهیختهای خردمند و از تأثیرگذارترین چهرههای فرهنگی معاصر بود؛ بانویی از دیار شعر و ادب که با دستانِ آفرینندهاش، مددکاری اجتماعی را در ایران شکوفا کرد.
«دختری از ایران» خاطرات خودنوشت ستاره فرمانفرماییان، فرزند عبدالحسین فرمانفرماییان را دربر میگیرد که نخستینبار سال ۱۹۹۳م/ ۱۳۷۲ش. در لندن، با ویراستاری دانا مانکِر منتشر شد و اندکی پساز انتشار، جای خود را در میان خوانندگان ایرانی باز کرد و توسط مترجمانی همچون مریم اعلایی، هوشنگ لاهوتی و ابوالفضل طباطبایی به فارسی ترجمه و از سوی ناشران مختلف وارد بازار نشر شد.
این کتاب در چهار بخش (هجده فصل) به رشتة تحریر درآمده است. بخش اول، «حرمسرای شازده»، به شرح زندگانی نویسنده در دوران کودکی و نوجوانی اختصاص دارد. بخش دوم، «ینگه دنیا»، داستان تحصیل در رشتة مددکاری، بهعنوان نخستین دانشجوی دانشگاه هاروارد را روایت میکند. بخش سوم، «خانم»، فرازونشیبهای شکلگیری مدرسة مددکاری اجتماعی تهران را مجسّم میکند، و بخش چهارم، «زمینلرزه»، به حوادث پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است.
دختری از ایران با متن ساده و روان و در قالب اثری تاریخی- ادبی، زندگینامه و فعالیتهای حرفهای بانویی را به تصویر میکشد که ریشه در خواصِ جامعه داشت، اما شنیدن صدای آلام عوام، او را مصمم ساخت تا عشق را به فنسالاری پیوند زند و از دل آرزو تحوّل پدید آورد. مهارتهای برآمده از انساندوستی او در قامتِ یک کنشگر جامعنگر، دستاوردهای نوینی را در مددکاری اجتماعی ایران پدید آورد. کاش ایرانِ ما، باز هم از این دختران داشته باشد.
پروانه بهار (۱۳۰۷- ۱۴۰۱)، دانشآموختة ادبیات انگلیسی و کتابداری، و کتابدار کتابخانة تحقیقاتی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول بود. او سال ۱۳۸۲ خاطراتش را با عنوان «مرغ سحر» به فارسی، در انتشارات شهاب در ایران منتشر کرد که در مدت کمتر از دو ماه به چاپ دوم رسید. پساز آن سال ۲۰۱۱ خاطراتش با عنوان «دخترِ شاعر»[1] به انگلیسی در انتشارات لارسون[2] در آمریکا منتشر شد.
مرغ سحر با قلم روان و پیراستة پروانه بهار که سرگذشت خانوادة بهار را روایت میکند، از دو منظر حائز اهمیت است: از سویی داستان دخترِ شاعر معاصر است که بهرغم گذراندن سالهای متمادی در خارج از کشور، دل در گرو مهر وطن دارد. او با الهام از پدرش، زندهیاد ملکالشعرای بهار و مادرش، سودابه صفدری روحیهای آزادیخواه داشت. پروانه این فرصت را داشت که در واپسین سالهای حیات پدر، مونس و پرستارش باشد و به دنیا از دریچة چشم ادیبی فرزانه بنگرد و راه درست اندیشیدن و حقیقتطلبی را بیاموزد. او به فعالیتهای اجتماعی علاقهمند بود و همگام با انجمنهای زنان در آمریکا و جنبش سیاهپوستان این کشور فعالیت میکرد.
خاطرات پروانه بهار از منظر دوم، زندگی ملکالشعرای بهار را در قاب خانواده به تصویر میکشد. نویسنده از روزنِ رخدادهای حیات پدرش، تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران را در سدة بیستم میلادی مرور میکند. ملکالشعرا ادیبی فروتن، شاعری جستجوگر و استادی ژرفنگر بود و در تمام این نقشها پیشگام بود و در اوج چونان ستارهای میدرخشید. اشعار این شاعر مردمی زمزمة پیر و جوان در کوچه و بازار است. نغمههایش چنان در دل و جان ایرانیان نقش بسته است که گذشت زمان هیچگاه گرد فراموشی بر آن نمینشاند. او با اشعار و تحقیقاتش میراثی ماندگار برای فارسیزبانان و ادبپژوهان بر جای نهاد. آنچه در این منظر خودنمایی میکند، چهرهای است که دخترِ شاعر از آزادگی او در برهههایی که با مسائل مالی دستبه گریبان بود، ارائه میکند؛ اینکه چطور روحیة آزادیخواهی در سراسر زندگی جریان مییابد و نغمة آزادی نوع بشر را سر میدهد:
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازهتر کن
زآه شرربار، این قفس را
بر شکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمة آزادی نوع بشر سرا
مرغ سحر با پیشگفتاری از مجید تهرانیان آغاز میشود. او با بازنشر قطعة «مونس» که ملکالشعرا در وصف دخترش سروده بود، بر این نکته تاکید دارد که تصویر شاعرانه در این ابیات، جامة حقیقت بر تن کرده و در وجود پروانه بهار متجلی شده است:
ای دختر خوب نازنین من
پروانه، ماهِ مهجبین من
تو بخت منی در آستان من
تو دست منی در آستین من
از مادر مهربان جدا گشتی
گشتی به سوئیس همنشین من
دیدی پدرت ز رنج نالانست
از روی وفا شدی قرین من
بخش اول، «خانه پدری»، ضمن معرفی اعضای خانواده، خانة ملکالشعرا را توصیف میکند؛ خانهای بیرون دروازه دولت که سال ۱۳۰۱ خریداری شده بود و پروانه با خواهران و برادرانش در آن بزرگ شده بودند. بخش دوم، «کودکی ما» به رفتوآمد نویسندگان، شاعران و سیاستمداران به منزل برای گفتوگو با ملکالشعرا اختصاص دارد. نویسنده خاطراتش را از این جلسات به رشتة تحریر درآورده است. بخش سوم، «اهمیت و نقش مادر در زندگی ما»، به دشواریهای مادرش در زندگی با ادیبی همچون ملکالشعرا اشاره دارد؛ زنی که با حبسهای پیدرپی، تبعید، تنگدستی، فشار سیاسی و بیماری این بزرگمرد کنار آمده بود. بخش چهارم، «حبس» ماجرای بازداشت و ملاقات پدر را در محبس، زمانیکه بیش از پنج سال نداشت، شرح میدهد. خویشتنداری و درویشمسلکی ملکالشعرا در این حوادث خواننده را شگفتزده میکند!
در بخش پنجم، «ازدواج و جدایی» ضمن اشاره به ماجرای ازدواج پروانه، به آشنایی با محمدعلی جمالزاده در سوئیس نیز پرداخته شده است. در بخش ششم، «بیماری پدر و خاطرات سوئیس»، همنشینی با ملکالشعرا در آسایشگاه لِزن در سوئیس و آموختههای این دوره درج شده است. همچنین نحوة آشنایی با پروفسور هانری ماسه در پاریس روایت شده است. در بخش هفتم، «بازگشت به ایران» مشکلات مالی خانواده همراه با روبه وخامت گذاشتن حال ملکالشعرا تشریح شده است. ماجرای اجبار به تن دادن به درخواست مبلغی از بانک ملی در ازای گرو گذاشتن خانه، که البته با مخالفت روبهرو شده بود، تاسفبرانگیز و مایة شرمساری است. همینطور به برگزاری نخستین مجلس یادبود استاد بهار پس از درگذشتش، با همکاری دکتر حسین خطیبی اشاره شده است. بخش هشتم، «آمریکا»، ضمن شرح مهاجرت پروانه به آمریکا، به ماجرای فروش خانه و کتابخانة ملکالشعرا به دلیل قطع حقوق بازنشستگی او پرداخته است. خانواده از دولت خواسته بودند که خانه و کتابخانه را خریداری و به موزه تبدیل کند که البته مورد موافقت قرار نگرفته بود.
در بخش نهم، «تحصیل در آمریکا» مسائل مرتبط با تحصیل در این کشور و فعالیت در کتابخانههای آمریکا درج شده است. بخش دهم، «جنبش زنان در آمریکا»، آشنایی با جنبشهای برابریخواه در آمریکا و رهبران آن و همکاری با زنان برای دستیابی به حقوقشان بیان شده است. همچنین مروری دارد بر نحوة پژوهش بر روی وضعیت زنان در کشورهای در حال توسعه و انتشار این تحقیقات با همکاری بانک جهانی. بخش یازدهم، «جنبش سیاهپوستان در آمریکا»، روند تاریخی این جنبش و فرازونشیبهای حرکتهای اعتراضی آن را موشکافی کرده است. بخش دوازدهم، به «قیام مردم آمریکا علیه جنگ ویتنام» و مسائل پیرامون آن اختصاص دارد. مرغ سحر در پایان، با تصاویر خانوادگی نویسنده از ملکالشعرا و سایر اعضای خانواده مزیّن شده است.
کتاب «من ملاله هستم»، تألیف ملاله یوسفزی، با ویراستاری کریستینا لَمب، سال ۲۰۱۳ به زبان انگلیسی منتشر شد. این زندگینامة خودنوشت، در همان سال بهعنوان پُرفروشترین کتاب سال انتخاب و پساز آن به چهل زبان ترجمه شد. ترجمة فارسی این کتاب توسط مترجمان مختلفی همانند هانیه چوپانی و رقیه فرامرزی و از سوی ناشران متعددی نظیر نگاه و قطره روانة بازار نشر شده است. «ملاله، پرندهای آزاد در دام تبعیض و نابرابری»، «ملاله و آغاز راه مقاومت و روشنگری»، و «ملاله، یادآور صلح جهانی» از جمله فصلهای تشکیلدهندة کتاب است.
نویسنده با قلم ساده و روان، با شرح خاطراتش از دوران کودکی در پاکستان، از آمال و آرزوهایش در آن دوران سخن میراند. او در نوجوانی با تشویق پدرش، وبلاگنویسی را با روایت ظلم طالبان نسبت به دختران آغاز کرد. پانزدهساله بود که در راه مدرسه مورد حملة تروریستی طالبان قرار گرفت، اما بهطرز معجزهآسایی نجات یافت و در انگلستان تحت درمان قرار گرفت. ملاله در مسیر تألیف زندگینامهاش، از کمکهای کریستینا، خبرنگار جنگ، با سابقة حضور در افغانستان و پاکستان بهره برد.
نگاه زنانة ملاله در ابتکار روشها بهمنظور دستیابی به حق تحصیل، و توجه به روحیة لطیف زنان در به تصویر کشیدن جلوههای انسانیت، این اثر را به یکی از موفقترین زندگینامههای دهههای اخیر بدل کرده است. همچنین تنوع موضوعی مطالب، از زندگی در پاکستان گرفته تا فعالیتهای اجتماعی در انگلستان و تأسیس «بنیاد ملاله» برای کمک به بهبود کیفیت آموزش زنان در سراسر دنیا، به آن جذابیتی خاص بخشیده است. گرچه مطالعة سرگذشت دختران در پاکستانِ تحت سیطرة طالبان بسی جانکاه است، اما روایت صمیمی و خودمانی نویسنده، بارقههای امید را در دل هر خوانندهای شکوفا میکند. ملاله که موفق به دریافت جایزة صلح نوبل شده است، بهعنوان نماد زنانِ مبارز و قدرتمند شناخته میشود و سالروز تولدش با نام «روز اهمیت تحصیل برای همه»، در تقویم جهانی به ثبت رسیده است.
کتاب زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان، سفرنامة کلارا کولیور رایس (هوموند)[1] را در بر میگیرد. اثر مذکور نخستینبار سال ۱۳۶۶ توسط معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی منتشر شد و ویراست جدید آن با ترجمة اسدالله آزاد، سال ۱۳۸۳ بهوسیلة نشر کتابدار انتشار یافت و رویِ پیشخوان کتابفروشیها قرار گرفت.
خانم رایس، همسر یکی از مبلّغان مذهبیِ ساکن جلفای اصفهان بود و این سفرنامه را بر مبنای مشاهدات خود از سفرهایی که اواخر قاجاریه و اوایل پهلوی به ایران داشت، تألیف کرده است. کتاب در ۲۶ فصل به شرح زندگی زنان شهری و روستایی و اقلیتهای قومی و مذهبی پرداخته است. لباس، تعلیم و تربیت، خوراک، مقام و منزلت و سرگرمیهای زنان از جمله موضوعاتی است که از نگاهِ تیزبین مؤلف دور نمانده و به تفصیل در باب آنها قلمفرسایی کرده است.
آنچه سبب جذابیت این اثر میشود، تصویری است که از همة اقشار زنان بهدست میدهد؛ از زنان شهریِ متمکن گرفته، تا روستاییها، ایلیاتیها و قشقاییها. نویسنده ضمن آشنایی با نکات مهمِ سفرنامهنویسی، به مواردی نظیر ذکر وقایع همراه با جزئیات، بیانِ مشاهدات بیکموکاست و ثبت احساسات خود از مواجهه با وضعیت زنان توجه داشته است. متن سفرنامه که حالتی رویدادگونه دارد، با ترجمة سلیس و روان مترجم، خواننده را بهخوبی با وقایع همراه میکند. بهرغم اینکه نویسنده توانسته تا حدودی به هدفش از تألیف این سفرنامه یعنی «طرح سیمایِ زن ایرانی و محیط پیرامون وی در خلال سالهای پیش و پس از جنگ جهانی اول» دست یابد، اما باید اذعان داشت که به دلیل اقامتهای کوتاهمدت در ایران، در شرح و درک بعضی از رفتارها و آداب و رسوم ایرانیان موفق نبوده، لذا در این موارد مراجعه به سایر سفرنامهها و کتابهای خاطرات در دورة موردبحث ضروری است.
گرچه بسیاری از حوادث آن روزگار و برخوردِ اجتماع با مسائل زنان بسی دردآور و جانکاه است، اما مطالعة این کتاب ملالآور نیست، بلکه بالی برای پرواز میبخشد تا به یک قرن پیش سفر کنیم و در این سیر تاریخی، با مشاهدة ناملایماتی که به تصویر کشیده شده، آنچه بر زنان و دختران این سرزمین گذشته است را بهطور ملموس درک کنیم.
سیمین دانشور (۱۳۰۰- ۱۳۹۰)، داستاننویس، مترجم و مدرس که در خانوادهای از طبقة ممتاز اجتماعی پرورش یافت. پدرش پزشکی حاذق و مادرش نقاشی زبردست بود. او که از کودکی به ادبیات علاقهمند بود، به سرعت با آثار ادبی کلاسیک آشنا شد و تحصیل در رشتة زبانوادبیات فارسی را پی گرفت و تألیف رسالة دکتریاش را زیرنظر استاد فروزانفر به پایان رساند. مدتی به استخدام رادیو درآمد و نخستین مقالاتش را منتشر کرد. در همین اوان با جلال آلاحمد آشنا شد و ازدواج کرد. چندی بعد تحصیل در رشتة زیباییشناسیِ دانشگاه استنفورد را آغاز کرد و در خلال نوشتنِ دو داستان کوتاه به انگلیسی، داستانهایی را به فارسی ترجمه کرد. پساز بازگشت به ایران به تدریس اشتغال یافت و داستاننویسی را با جدیت ادامه داد. او نخستین بانویی بود که بهصورت حرفهای در زبان فارسی داستان نوشت و «بانوی ادبیات داستانی ایران» نام گرفت.
دانشور جریان داستاننویسی زنانه را قوت بخشید و زمینة برآمدن داستاننویسان زن را مهیّا کرد. او در آثارش که هرگز گردِ کهنگی بر آن نمینشیند، راوی مسائل زنان است. دانشور با نثری ساده و روان و با بهکارگیری تعابیر عامیانه در قالب توصیفهای گویا، به حقوق ازدسترفتة زنان و بیموامیدهای آنان میپردازد. وقایع فرعی در داستانهایش چنان با مهارت به طرح اصلی میپیوندند که جزئی از آن میشوند و در خدمت پیشبرد طرح قرار میگیرند. او در آثارش به جامعه از دریچة چشم زنان مینگرد و میکوشد تا هویت و جایگاه زنان را در بالندگی جامعه نشان دهد؛ زنانی که نهتنها دیده نمیشوند، بلکه نفی و انکار میشوند. دانشور بر این باور است که اگر جامعه توسط زنان شکل گیرد، صلح و صفا برقرار خواهد شد. او در «سووشون» چنین مینویسد: «کاش دنیا دست زنها بود، زنها که زاییدهاند، یعنی خلق کردهاند و قدر مخلوق خودشان را میدانند؛ قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را».